-
تو رو میخوام ببوسم بوسه رو کن( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 18:12
بوسه رو کن غزل محاوره . . تو رو میخوام ببوسم بوسه رو کن لبامو با لبونت جستجو کن بشین یک لحظه اینجا روبرویم ظهور عشقو با من آرزو کن صداتو دوست دارم بی بهونه بیا امروز بامن ، گفتگو کن دلم از این سکوت شب گرفته شبو تا صبح ، اینجـــا ، های و هو کن از اینجا تا ته دنیا فداتم تمام دین و دنیا زیــــــرو رو کن برات یک عالمه شب...
-
سلام از ماست ، بانوجان کجایی ؟( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 18:11
یه سلام سلام از ماست ، بانوجان کجایی ؟ گل خوشبوی باغستان کجایی ؟ سلام از ماست ای کج کرده ابرو سلام ای صاحب چشمان جادو سلام از ماست بر چشم چو آهوت بران لب های سرخ همچو یاقوت سلام از ماست ای گیسو طلایی پری بانوی شهر قصه هایی سلام از ماست ای گلبرگ و شبنم کنارت نیست هرگز نقشی از غم سلام ای مزه ات سوهان تر از قم شدم در مزه...
-
رفتی و خرامیدی ، آهوی خرامانم ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 18:10
بداهه. رفتی و خرامیدی ، آهوی خرامانم تا آمدنت هرشب ، مستانه غزل خوانم مستانه و مستانم ، در کوچه و پس کوچه در حسرت یک بوسه ، هی دست برافشانم هی دست برافشانم ، شاید که بیایی تو در راه تو بگذارم ، ابیات فـــــــــــــراوانم هر بیت نشان از تو ، هر واژه که جان از تو من تیر ، کمان از تو ، بردار و بپررانم پرواز من از رویت ،...
-
السلام علیک یا عاشق ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 18:09
درد مشــــــــــــــــــــــــتـــرک * برای بـهـــروز باغـبـــــــان و ◄آرشـــیو ناخوشی هایش * * ◄◄السلام علیک یا مجنون ** شاعرِابن پریش بی قانون السلام علیک یا عاشق عاشق دختران ناموزون باغــبـان ِ درخـت ِ افـتـاده ساکن آبهای نامسکون دلت از دست دل ، دلاشوب است کار دنیا همیشه معیوب است دل من هم از عاشقی سیر است میزند...
-
تو را دیدم که همرنگ بهاری ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 18:04
سه دوبیتی بهاری . تو را دیدم که همرنگ بهاری شبیه غنچه های بیقراری همین بی تابیت را دوست دارم که لب در لب ولی پا در فراری . برایت دسته دسته گل بکارم گل ارکیده یا سنبل بکارم سر راهت بچینم دسته گل سر هر دسته یک بلبل بکارم . دو چشمان تو از جنس بهار است میان چشم هایت لاله زار است نگاهت میکنم شاید بخوانی که چشمم در پی چشمت...
-
دیریست که دیوانه تر از دیوانیم ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 18:02
دیریست که دیوانه تر از دیوانیم اسباب تاسف خردمندانیم با عقل ، سر سازشمان هیچ نبود در کارگه عشق هم از نسیانیم امیر حسین مقدم دوم بهار نودوچهار هرچند زشب دریدگانیم هنوز با بال سپیده هم عنانیم هنوز صد بار اگر چه راهمان را بستند ما در پی سمت نو ، روانیم هنوز امیرحسین مقدم دوم بهار 94 ما با تو هزار سال اگر درگیریم آهو...
-
خواب ندارم به خدا ، سال هاست( امیر حسین مقدم ) ..
شنبه 11 اردیبهشت 1395 18:01
بداهه خواب ندارم به خدا ، سال هاست در گذر عقربه ها ، سال هاست میروم از دست خودم عاقبت رفته ام از دست شما ، سال هاست پیشتر اینجا دوسه تا قلب بود مانده فقط نقش به جا ، سال هاست پیچ و خم راه توانم گرفت جمع تب و طاقت و تا ، سال هاست بی خبر از لحظه بعدم هنوز بی خبر از ثانیه ها ، سال هاست حسرت آزاد شدن در دلم حسرت دیدار خدا...
-
شهلای چشمان تو یک میدان مین است ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 18:00
شهلای چشمانت .... 1 شهلای چشمان تو یک میدان مین است از پر خطر های اساسی ، در زمین است هرکس که کارش با دو تا چشم تو افتاد جمع حسابش با کرام الکاتبین است 2 شهلای چشمان تو مین دارد گمانم یک فوج سرباز هم در آستین دارد گمانم وقتی دوچشم نیمه خوابت را گشودی سگ نه ، که گرگی در کمین دارد گمانم 3 شهلای چشمان تو مین دارد گمانم...
-
دلتنگم و باران ، نمکی می بارد ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 17:59
دلتنگم و باران ، نمکی می بارد از گوشه ی ابری ، شتکی می بارد از شاخ درخت سیب پاییزیمان ، پرواز کنان شکوفکی می بارد امیرحسین مقدم دوم بهار نودوچهار
-
بیا با هم بریم به شهر شیراز ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 17:59
بریم به شیراز بر مبنای ملودی ترانه ملاممدجان ** بیا با هم بریم به شهر شیراز بیا تا من برات افشا کنم راز از اون رازهای ناز و نغمه پرداز بیا تا من برات ، گویم فسانه افسانه های غریب و عاشقانه یکی اون دوردورا ، چشم انتظاره چشم انتظار چشای مست یاره یاری که در دلبری همتا نداره یکی اون دوردورا تنها نشسته شیشه عمرش تو تنهایی...
-
شیراز تر از چشم تو شیرازی نیست( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 17:57
شیراز تر از چشم تو شیرازی نیست جز چشم تو هیچ چشم طنازی نیست انقدر یکی به دو نکن با این دل عشق است به جان هر دومان بازی نیست امیرحسین مقدم از ثانیه ها عقربکی بیش نماند از عشق ، برایم دلکی بیش نماند از چشمه چشمان چموشت چیزی جز چشم یخ عروسکی بیش نماند امیرحسین مقدم ششم نوروز94
-
سهم من آسمان ابری بود( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 17:56
سهم من سهم من آسمان ابری بود سهم من بغض های بارانی بغض هایی که در گره بودند تحت تاثیر جهل و نادانی بعض هایی فرو شده در دل سهم من یک دل گل آلود است تا گلو عرق گشته در آبم این که من را گرفته یک رود است سهم من استکان خالی شد قهوه اش را به جای من خوردند دله دزد های پست همسایه هرچه بود و نبود را بردند سهم من حسرت نگاهش شد...
-
. ای حضرت معشوقه طناز ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 17:55
ای حضرت معشوقه طناز ** . ای حضرت معشوقه طناز ای شهد لبت ، شربت شیراز ای ساقی افسونگر عاشق ای جلوه گلگون شقایق آشوب تر از ستاره هایی منظور همه ترانه هایی یک بوسه تو انار گلگون شهد و شکر و ترشی موزون عناب رخ و نار دورنش سرخ از جریان سرخ خونش گلبرگ ترو تازه لاله جام و قدح و می و پیاله دل ، پاک تر از قطره باران سبز ازتو...
-
صحبت از عشق که شد ، امنیه ها ناامنند( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 17:54
ناامنند ... صحبت از عشق که شد ◄، امنیه ها ناامنند لحظه هر لحظه همه ثانیه ها نا امنند اگر از حال دلت با خبری عاشق شو ورنه از دولتیش ، فرضیه ها ناامنند هیچ کس نیست نجاتت بدهد ، از معشوق وقت دلدادگیت ، ناجیه ها ناامنند سیل می آید و باخود همه را خواهد برد از سر عشق دگر ، تخلیه ها ناامنند گرچه میبینی و چشمان تو بیناست ،...
-
بانو من و چشمان تو باهم رفیقیم ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 17:51
مثنوی بانو . بانو من و چشمان تو باهم رفیقیم از آن رفیقان قدیمی و شفیقیم بانو رفیق من چرا اینگونه زیباست مثل شراب دره گز ، گیرای گیراست یادش بخیر آن شب که چشمت باده میریخت زیباییش را در دل دلداده میریخت یک پیک از آن مشروب چشمت خورده بودم من در میان بازوانت مرده بودم بانو به جای مزه آن شب بوسه دادی آتش شدی انگار با تب...
-
شب شد اما بی تو خاموش است هر آواز هم.( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 17:50
شب شد اما بی تو خاموش است هر آواز هم بی صدا شد تار و هم سرپنجه شهناز هم شب شد اما هر شرابی بی تو برمن شد حرام تا ابد اینگونه خواهد شد که از آغاز هم بی تو شب هایم ندارد دیگر از شادی نشان از بساط رقص بی تاب شلنگ انداز هم کاش بودی در کنارم ، دل به دریا میزدم بعد از آن یکسر به سوی شهر دل شیراز هم هر کلامت مثل نت پر...
-
مدتی شد که زندگی کردن ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 17:49
زندگی بازی غم انگیزی است ترکیب بند ( بداهه ) مدتی شد که زندگی کردن سخت چون کشف یک اتم شده است رشته ی کار توی این بازی مدتی میشود که گـــــم شده است سر ِ رشته ، سر ِ درازی داشت . سر ِ سبزی که باد با خود برد نیش این روزگار لاکردار کج تر از صد هزار ، دُم شده است بخت ما قهرمان بیراهه ست . روز و شب را به تاخت می تازد بس که...
-
الهی عاشقم کردی به چشماش( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 17:47
دوازده دوبیتی بداهه عاشقونه 1 الهی عاشقم کردی به چشماش نفس هام بسته به هرم نفس هاش نمی تونم قدم بردارم از هم اگه با من نباشه قل هواللاش 2 دلم میخواد ببوسم اون لباتو چشای مهربون و آشناتو تو رو من بینهایت دوست دارم برم قربون من اون مهرو صفاتو 3 دو بیتی هام دعاگوی چشاته دوبیتی هم عزیزم مبتلاته مفاعیل مفاعیل مفاعیل دوبیتی...
-
دلت دریا ، دلم ماهی سیاهه ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 17:46
دلت دریا ، دلم ماهی سیاهه سر راهم هزارون چوله چاهه آهای دریا ، دل ماهی رو دریاب آخه ماهی سیاهه بی پناهه امیرحسین مقدم به جونم جون تو چسبیده انگار به جونت جون لاجونم بدهکار بدهکارم به تو الباقی عمر فقط یک شب بیا ، جونم رو بردار امیرحسین مقدم دل کندن از چشمان تو کار دلم نیست هرگز نشد تا غافل از یادت بمانم حتی اگر تا آخر...
-
یاد باد آن روز های خوب و خوش ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 17:44
چند بیت بداهه یاد باد آن روز های خوب و خوش روزهای دوستی ، دلدادگی عاشقیهای پیاپی ، پشت هم یا رفاقت ها در عین سادگی . یاد باد آن مدرسه ، آن سالها سالهایی خوش که دیگر رفته است دوره آرامش من ، ما ، شما خواب من این روزها آشفته است . یاد باد آن سال های رنگ و نقش کارگاه و بوم و تصویر و هنر دوستیهای پاک و بی قصد و غرض یاد...
-
مدتی میشود که از غصه ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 17:43
بداهه حضرت درد مدتی میشود که از غصه قصه هایی غریب می سازم سیب ممنوعه میخورم و سپس گریه را آب سیب می سازم مدتی میشود که از غصه دل شعرم شکسته احیانن ! روی شعرم غبار تنهایی لایه لایه نشسته احیانن ! مدتی میشود که بیداری شده هم بسترم در این شب ها بوسه میگیرد از لبم تا صبح گور بابای این دوتا لب ها مدتی میشود که حضرت درد شده...
-
آمده ام به صید دل ، صید کجا ، شکار کو ؟( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 17:42
در دل ما بهار کو ؟ عزل پیوسته ( بداهه ) آمده ام به صید دل ، صید کجا ، شکار کو ؟ رفته قرار از کفم ، آهوی بیقرار کو ؟ باز بهار آمده ، غنچه به بار آمده گرچه گل آمد از سفر ، در دل ما بهار کو ؟ گشت کمان کمر ببین ، از ستم تو نازنین راست بگو چه کرده ای ؟ این تن استوار کو ؟ رنج گران کشیده ام ، جور زمان چشیده ام حرف به جان...
-
سلام ای نازننینان ، نازتان بیش ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 17:41
بداهه سلام ای نازننینان ، نازتان بیش شمارا دوست میدارم کما بیش دوباره سال نو آمد به میدان بهار آمد سراغ خاک ایران دوباره نو شده سال از پس سال الهی حالنا فی احسن الحال خدا میداند این را ، هم بدانید شما یاران من از عمق جانید برای من به غیر از دوستانم نمانده ثروتی ، من قدر دانم الهی سال نو در کامتان باد از این شاعر کمی...
-
چند تا رباعی عاشقانه ( امیر حسین مقدم )
جمعه 10 اردیبهشت 1395 13:11
چند تا رباعی عاشقانه 1 شیراز تر از چشم تو شیرازی نیست جز چشم تو هیچ چشم طنازی نیست انقدر یکی به دو نکن با این دل عشق است به جان هر دومان بازی نیست . 2. چشمان تو جادوگر و سحرانگیز است چون تیغه ی تیز خنجری خونریز است وقتی که یواشکی مرا میدیدی احساس من این گفت که چشمت هیز است . 3. درعشوه گری هر نفست طناز است در فتنه گری...
-
یک زمانی زندگی مان مزه زندان نداشت( امیر حسین مقدم )
جمعه 10 اردیبهشت 1395 13:08
زندگی یک زمانی زندگی مان مزه زندان نداشت هرکسی پیش خودش اندوه آب و نان نداشت یک زمانی در دل ما شوق نامردی نبود دل برای لقمه نانی ، هرطرف دکان نداشت یاد آن ایام خوب و خاطرات خوش به خیر آدمی یک روزگاری حسرت انسان نداشت تا که دستی میکشیدی دست یاری میرسید دست یاری در کفش یک خنجر پنهان نداشت تا که چشمی می گشودی چشمه ها...
-
بیا که بسازیم گودزیلایی ! به زور دروغ ( امیر حسین مقدم )
جمعه 10 اردیبهشت 1395 13:06
بداهه ای بیا که بسازیم گودزیلایی ! به زور دروغ که هرچه بخواهی شود به شور دروغ به قدرتی که درو هست میتواند ساخت هزارگونه حقیقت ز جنس جور دروغ همیشه سخره کند او شعور و منطق ما گمان کند که نباشد به جز شعور دروغ به چشم خیره شود خیره و به آرامی شبست و روز بخواند فقط به نور دروغ عجب ندارم اگر راست سخت پیداشد چراکه دیده ام...
-
چشم هایت چقدر آرامند ( امیر حسین مقدم )
جمعه 10 اردیبهشت 1395 13:05
چشم هایت .... . چشم هایت چقدر آرامند آن دوتا چشم پر رفاقت تو ساده مثل بقیه مردم که بیان میکند حکایت تو . صورتت ساده است و معمولی خوشگل ، اما نه اینکه مه رخسار نه تو را زلف آنچنانی هست یا که ناز تصنعی در کار . در پس چشم های آرامت که گمان میکنم کمی میشی است یک چنان حس آشنایی هست مثل احساس قومی و خویشی است . ای عجب از...
-
معشوقه بیا تا خم گیسوت ببینم. ( امیر حسین مقدم )
جمعه 10 اردیبهشت 1395 13:03
معشوقه .... معشوقه بیا تا خم گیسوت ببینم. بنشینم و هم هى هى و هوهوت ببینم. معشوقه نشانم بده یک گوشه ى چشمت. بگذار نشانى هم از ابروت ببینم. من عاشقم و جلوه عاشق, رخ معشوق. معشوقه , چه خواهد شد اگر , روت بىینم. امروز بیا واقعیت را بنویسیم. وان لحظه که من چهره مهروت ببىنم هم بند بناگوش و هم ان سینه زر ریز هم جلوه اى از...
-
هرکس که خطوط چشم و ابرویت دید( امیر حسین مقدم )
جمعه 10 اردیبهشت 1395 13:02
ترکیب بند بر وزن رباعی ( مستفعل مستفعل مستفعل فع ) ** هرکس که خطوط چشم و ابرویت دید یاجلوه ای از جمال گیسویت دید هرچشم که برچشم تو چشمی انداخت یک پرده ز خط و خال نیکویت دید هردل که به دلداگیت نائل گشت یک نقش ز نقش توی در تویت دید هر پای که عزم دیدن رویت داشت برخود اثری ز تربت کویت دید هر شعر که در وصف تو پرداخته شد...
-
چشم بر هم که میگذاری تو ، ( امیر حسین مقدم )
جمعه 10 اردیبهشت 1395 13:01
فصل پاییز با تو در خلوت، ... ** چشم بر هم که میگذاری تو ، پس چرا من سیاه میبینم ؟ اندکی گیچ میشوم و بعد از آن ، یک بغل اشک و آه میبینم. تو که اینجا کنار من باشی، بی نهایت ، همیشه خوشحالم. در نبودت ولی به جان خودت ، زندکی را تباه میبینم. فصل پاییز با تو در خلوت، هرگناهی عبادتم گشته. بی تو اما میان مسجد هم، هر عمل را...