اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی
اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی

می نویسم غزل برای دلم . ( امیر حسین مقدم )

 

ماجرای دلم ....

می نویسم غزل برای دلم .
از تمام نگفته های دلم .

می نویسم زحرف های مگو.
ماجراها و قصه های دلم.

می نویسم از آن زمانه شاد.
شد سراغاز غصه های دلم .

یک غزلواره از جدایی ها،
یک ترانه من از وفای دلم.

یاد آن عاشقی نرفته زدل،
یاد معشوق پرجفای دلم.

قصه عشق نارسیده به کام .
داستان من و خظای دلم.

آن زمانی که دل مقامی داشت.
دلبری یود آشنای دلم .

مینویسم ز اولین دیدار،
دیدن یار ماه سای دلم.

روز های خوش قرار و مدار،
شور دل های جابجای دلم.

لحظه های قدم زدن در باغ،
طعم شیرین پرسه های دلم.

به امید یکی دوتا بوسه،
جمله شد هدیه بوسه های دلم.

ﻏﺼﻪ دارم ، ﺑﻘﺪر ﺟﺎی دﻟﻢ.
ﻏﻤﯽ اﻧﺪازه ﻓﻀﺎی دﻟﻢ.

ﻏﺼﻪ ھﺎﯾﯽ ﺑﻪ رﻧﮏ ﺗﻨﮫﺎﯾﯽ.
رﻧﮓ ﺑﯽ رﻧﮓ ﮔﺮﯾﻪ ھﺎی دﻟﻢ.

ﻏﺼﻪ ھﺎﯾﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﯾﮏ ﻗﺼﻪ ،
ﻗﺼﻪ ھﺎﯾﯽ ز ﻏﺼﻪ ھﺎی دﻟﻢ.

ﻗﺼﻪ ھﺎﯾﯽ ھﻤﯿﺸﻪ ﻧﺎﮔﻔﺘﻪ،
ﻣانده در نای بی نوای دﻟﻢ.

ﻗﺼﻪ ھﺎی ﻏﻢ ﻏﺮﯾﺒﯽ ﺧﻮﯾﺶ،
ﻏﻢ ، ھﻤﺎن ﯾﺎر آﺷﻨﺎی دﻟﻢ.

اﯾﻦ ﮐﻤﺎﻧﯽ ﮐﻪ در ﮐﻤﺮ دارم,
ﻧﺒﻮد ﻏﯿﺮ اﻧﺤﻨﺎی دﻟﻢ.

ﺗﺎب اﯾﻦ ﺟﻤﻊ ﭘﺮﻓﺮﯾﺒﻢ ﻧﯿﺴﺖ.
ﮔﺸﺘﻪ ام رھﺮووی ﺑﺮای دﻟﻢ.

ﻣﯿﺮوم ﺑﺎ دﻟﻢ ﺑﻪ دﻟﺪاری
ﭘﯽ دﻟﺪار ﺑﯽ وﻓﺎی دﻟﻢ.

با دلم مینویسم افسانه 
از جفای دلش ، صفای دلم .

ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻢ ﺑﻪ روی ھﺮ ﮔﻠﺒﺮگ،
ھﺮ ﺳﺤﺮ ﮔﺎه، ﻣﺎﺟﺮای دﻟﻢ.

ﻣﯿﺰﻧﻢ ﻣﻦ ﮔﺮه ﺑﻪ ﺳﺒﺰهی ﻋﺸﻖ،
ﺗﺎ ﮔﺸﺎﯾﺪ ﮔﺮه ز ﭘﺎی دﻟﻢ.

ﻣﯽ ﻧﺸﯿﻨﻢ ﺑﻪ زﯾﺮ ﺳﺎﯾﻪ دل,
ﺟﺎن و ﺳﺮ , ﻣﯽ دهم برای دﻟﻢ.

قدر دل را کسی نمیداند،
جز دلم، پس دلم ، فدای دلم.

چشمه ای کو که دست و دل شویم،
تا شود چشمه رهگشای دلم.

من ندارم به غیر دل معشوق،
بخدا گشته دل خدای دلم.

◄« ﺗﺎ ﮐﺠﺎ ﻣﯿﺮﺳﻢ ﺑﻪ آراﻣﺶ؟ »*
« ﻣﯿﺮوم ﮔﺎه، ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎی دﻟﻢ.»*►

ﻣﻦ و دل از ﻗﺒﯿﻠﻪی ﻋﺸﻘﯿﻢ.
ﻣﯿﺮوم در ﭘﯽ رﺿﺎی دﻟﻢ. ....

 

 امیر حسین مقدم 

(1392 ﻣﺮداد 14 )
* . این بیت از فرهین رام عزیز است .

◄« ﺗﺎ ﮐﺠﺎ ﻣﯿﺮﺳﻢ ﺑﻪ آراﻣﺶ؟ »*
« ﻣﯿﺮوم ﮔﺎه، ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎی دﻟﻢ.»*►

 

 

می نویسم غزل برای دلم ( امیر حسین مقدم )

 

ماجرای دلم 

می نویسم غزل برای دلم 
از تمام نگفته های دلم 

می نویسم زحرف های مگو
ماجراها و قصه های دلم

می نویسم از آن زمانه شاد
شد سراغاز غصه های دلم 

یک غزلواره از جدایی ها،
یک ترانه من از وفای دلم.

ﻏﺼﻪ دارم ، ﺑﻘﺪر ﺟﺎی دﻟﻢ.
ﻏﻤﯽ اﻧﺪازه ﻓﻀﺎی دﻟﻢ.

ﻏﺼﻪ ھﺎﯾﯽ ﺑﻪ رﻧﮏ ﺗﻨﮫﺎﯾﯽ
رﻧﮓ ﺑﯽ رﻧﮓ ﮔﺮﯾﻪ ھﺎی دﻟﻢ

ﻏﺼﻪ ھﺎﯾﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﯾﮏ ﻗﺼﻪ ،
ﻗﺼﻪ ھﺎﯾﯽ ز ﻏﺼﻪ ھﺎی دﻟﻢ

ﻗﺼﻪ ھﺎﯾﯽ ھﻤﯿﺸﻪ ﻧﺎﮔﻔﺘﻪ،
ﻣﺘﺒﻠﻮر ﺷﺪه ز ﻧﺎی دﻟﻢ

ﻗﺼﻪ ھﺎی ﻏﻢ ﻏﺮﯾﺒﯽ ﺧﻮﯾﺶ،
ﻏﻢ ، ھﻤﺎن ﯾﺎر آﺷﻨﺎی دﻟﻢ

ﺗﺎب اﯾﻦ ﺟﻤﻊ ﭘﺮﻓﺮﯾﺒﻢ ﻧﯿﺴﺖ
ﮔﺸﺘﻪ ام رھﺮووی ﺑﺮای دﻟﻢ

ﻣﯿﺮوم ﺑﺎ دﻟﻢ ﺑﻪ دﻟﺪاری
ﭘﯽ دﻟﺪار ﺑﯽ وﻓﺎی دﻟﻢ

◄« ﺗﺎ ﮐﺠﺎ ﻣﯿﺮﺳﻢ ﺑﻪ آراﻣﺶ؟ »*
« ﻣﯿﺮوم ﮔﺎه، ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎی دﻟﻢ.»*►

یاد آن عاشقی نرفته زدل،
یاد معشوق پرجفای دلم

قصه عشق نارسیده به کام 
داستان من و خظای دلم

آن زمانی که دل مقامی داشت.
دلبری یود آشنای دلم .

مینویسم ز اولین دیدار، 
دیدن یار ماه سای دلم

روز های خوش قرار و مدار،
شور دل های جابجای دلم

لحظه های قدم زدن در باد،
طعم شیرین پرسه های دلم

به امید یکی دوتا بوسه،
جمله شد هدیه بوسه های دلم

بادلم می نویسم افسانه،
از جفای دلش ، صفای دلم

ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻢ ﺑﻪ روی ھﺮ ﮔﻠﺒﺮگ،
ھﺮ ﺳﺤﺮ ﮔﺎه، ﻣﺎﺟﺮای دﻟﻢ

ﻣﯿﺰﻧﻢ ﻣﻦ ﮔﺮه ﺑﻪ ﺳﺒﺰه ی ﻋﺸﻖ،
ﺗﺎ ﮔﺸﺎﯾﺪ ﮔﺮه ز ﭘﺎی دﻟﻢ

ﻣﯽ ﻧﺸﯿﻨﻢ ﺑﻪ زﯾﺮ ﺳﺎﯾﻪ دل،
ﺟﺎن و ﺳﺮ ، ﻣﯽ دهم برای دﻟﻢ

قدر دل را کسی نمیداند،
جز دلم، جان و دل ، فدای دلم.

چشمه ای کو که روی دل شویم،
تا شود چشمه رهگشای دلم

من ندارم به غیر دل معشوق،
بخدا گشته دل خدای دلم

اﯾﻦ ﮐﻤﺎﻧﯽ ﮐﻪ در ﮐﻤﺮ دارم,
ﻧﺒﻮد ﻏﯿﺮ اﻧﺤﻨﺎی دﻟﻢ

ﻣﻦ و دل از ﻗﺒﯿﻠﻪی ﻋﺸﻘﯿﻢ
ﻣﯿﺮوم در ﭘﯽ رﺿﺎی دﻟﻢ

 

 

امیرحسین مقدم.
این غزل باالهام از سروده فرهین رام در دو مرحله سروده شد.
(1392 ﻣﺮداد 14 ) ( 2 آبان 1392 )
◄* این بیت از شاعره گرانقدر، فرهین رام است.

◄« ﺗﺎ ﮐﺠﺎ ﻣﯿﺮﺳﻢ ﺑﻪ آراﻣﺶ؟ »*
« ﻣﯿﺮوم ﮔﺎه، ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎی دﻟﻢ.»*►