اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی
اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی

عروس شهر تهران غصه داره( امیر حسین مقدم )

عروس شهر تهران غصه داره
ببین از غصه هاشم قصه داره

عروس , دلتنگه . دوماد همدمش باش
رفیق روز و همراه شبش باش

عروس غمگینه یادش از گذشتس
عروس دلواپس اون نانوشتس

دلش کرده هوای کودکی هاش
عروسک هاش , گلاش و پولکی هاش

نمیخوام اسم ماماشو بیارم 
تواون چشماش گل گریه بکارم

آخه دلتنگه اون گل مادرش نیست
هنوز این واقعه در باورش نیست

عروس , پاشو ببین مادر همین جاست
کنارتو , تو اون قلب فریباست.


برای تارای عزیز و دلتنگیهایش.

 

امیرحسین مقدم
7.5.93

 

 

چشمان درشت تو مرا تا به خدا برد.( امیر حسین مقدم )

بداهه 


تو ...

چشمان درشت تو مرا تا به خدا برد.
از من بربود عقل مرا تا به کجا برد؟

آن چشم که دیدم نه فقط چشم که چشمه ست. 
من غرقه درآن گشتمو با سیل فنا برد.

دیدار تو را قدر ندانستم و دیدم .
ان بی خردی ، حرمت ما پیش شما برد.

ای بانوی خنیاگر خطاط غزل ساز،
برما نظری، این نظر ان لطف و صفا برد.

هرلحظه که بی روی تو بگذشت چو سالیست.
صدقرن زما در گذر از ثانیه ها برد.

ما در طلب بوسه ای از کنج لبانت،
رفتیم به راهی که غزل قافیه را برد.


امیرحسین مقدم .

6 /5/ 93

من به قربان تو و لنگه دمپایی تو( امیر حسین مقدم )


بداهه

من به قربان تو و لنگه دمپایی تو
چه شد آخر که شدم عاشق شیدایی تو ؟

من که بودم بخدا در پی رسوایی تو !
مثل ◄شهراد,* رفیقم به همه میگفتم

گور بابای تو و این همه زیبایی تو
تا کلامی ز تو و روی چو ماهت میشد

تگری میزدم از مستی و سودایی تو
دایما باهمه میکفتم از این حس بدی

که به من میرسد از حسن و فریبایی تو
آرزویم همه این بود که شوهرنکنی

من بخندم به تو و مادر هرجایی تو
بدو بیراه پیاپی به تو میکفتم من

به تو و مادرت و خاله ات و دایی تو
یا عمو یا که به عمه زهمه بیش , خودت

به تو و صورت زیبا و تماشایی تو
یک شبی امده بودم به در خانه اتان

چایی آوردی و من لب نزدم چایی تو
در عوض آنچه ندیدم زتو نامردی بود

تف به روی من و ایول به اهورایی تو
شدم امروز ز افکار خودم شرمنده

طلب عفو نمایم من از آقایی تو
اینچنین شد که سرانجام شدم پابندت

من به قربان تو و لنگه دمپایی تو

 


امیرحسین مقدم.
شنبه هشتم مرداد نودوسه

◄* شهراد میدری عزیز ، شاعر معاصر

اشعار شهراد میدری کلیک کنید

السلام و علیک یا مجنون ( امیر حسین مقدم )

بداهه
.... ؟
السلام و علیک یا مجنون 
چه خبر داری آخر از لیلی ؟

بی خبر؟ هیچ در بساطت نیست ؟
وه چه مجنون سرد و بی میلی !!!

آخر ای مرد ظاهرا عاشق ،
مثلا تو نشانه ی عشقی !

توی تاریخ گشته ای مشهور. 
سمبل جاودانه ی عشقی !

آخر ای سمبل خریت محض !!!
تو که عاشق نمیشوی ول کن !

عاشقی یک دوجین خطر دارد. 
فکر عاجل برای این دل کن.

حضرت عاشق در پیتی !!
گشنگی کم کشیده ای گویا !!؟

اینچنین لاف میزنی از عشق.
رنگ هجران ندیده ای گویا !!!؟؟

عمر من ، نازنین من ، مجنون !
جان لیلی گذشته دوره دل ،

وضع جیبت بگو چگونه شده ؟؟؟
مایه گر نیست ، بحث دل کن ول !!!

این زمان حرف عاشقی پول است .
من تو را... ، تو مرا ... ، چه بی معنی !!

مایه باشد دگر که مشکل نیست.
حرف من را گرفته ای ، یعنی ؟؟؟

نازنینم عزیز دل برخیز.
کوزه و عشق و .... آب خنک !

قیمت عشق توی این دوران ،
شده محنون ، فقط (( یه بسته پفک )) !!!!!

 

امیر حسین مقدم 
00:14 بامداد سه شنبه 21 مرداد ماه نودو سه

 

عشق ، سلامم به تو و نام عشق. ( امیر حسین مقدم )


عزل مثنوی عشق .

عشق ، سلامم به تو و نام عشق. 
عشق ، چه کردی که شدم رام عشق.

من که نمیخواستم عاشق شوم .
با چه گناهی شدم اعدام عشق.

مدعی پخته ترین بوده ام ،
وای که امروز شدم خام عشق.

بود زمانی دل من مال من ،
دل شده امروز ، از اندام عشق.

وا قعیت داشت زمانی دلم ،
واقعیت گشت از اوهام عشق.

عشق سلامم به تو و نام تو ،
مست شدم ، مست می و جام تو .

عشق ببین خسته تر از خسته ام .
بال و پرم باش ، که پر بسته ام .

گاه شوی چهره ای از مادرم ،
غایت دلدادگی ام ، باورم.

کهنه صدای تو مرا آشناست.
عشق چو لالایی شب های ماست.

میشنوم شب همه لالای تو ، 
کودکیم می شود آوای تو .

گاه تو از چشم پدر میرسی.
با بقلی پُر ، تو ز در میرسی.

عشق ، شوی جَذبه بابای من 
آنکه نماند آن مه ناپای من.

عشق عجب معجزه کردی مرا ، 
هم تو دوایی و تو دردی مرا .

کودک نوپای تو بودم ، تو عشق.
باز بیا تازه کن این سرنوشت.

گاه شدی دختری از جنس نور،
گاه مرا سایه شدی ، گاه دور.

بانگ و صدای تو چه طناز شد.
دوره دلدادگی آغاز شد.

عشق چه کردی تو که من این شدم.
مومن تو ، کافر هر دین شدم.

دین من از مذهب تو آمده. 
درس من از مکتب تو آمده.

مکتب من مکتب مجنون توست .
خون تن من بخدا خون توست.

تیشه فرهاد عصای کلیم. 
عشق کلامی زکتاب کریم.

زنده کند عشق ، مسیحا دم است.
علت گندم خوری آدم است.

عشق منم مومن درگاه تو. 
زنده شدم من به دم و آه تو.

عشق منم گم شده در زندکی. 
راه ندارم مگر این راه تو.

تشنه منم تشنه ترم کاشکی.
تا برسم تشنه سر چاه تو.

نیست در این طاق و رواق سپهر. 
هیچ مگر جلوه ای از ماه تو.

جان و روانم ز تو شد ساخته .
خشت من از خاک تو و کاه تو.

عشق تویی صاحب من شاه من .
بنده منم بنده ی درگاه تو.

رحم کن و دور مکن از خودت. 
عشق منم یکسره همراه تو.


امیرحسین مقدم .
اول شهریور 93

 

دلم تنگ قدیماشد ( امیر حسین مقدم )


بداهه

دلم تنگ قدیماشد
قدیما دل فقط دل بود

اگه حتی طلایی بود
به وقتش خاک و کاگل بود

قدیما دل ٬ نمیفروختن
حالا تنگ قدیما شه

روزایی که دیگه رفته
دلم میخواد عاشق باشه

حالا دل جای جون نیستش
دلا اسمش شده بازار

یه مش حراف خالی بند
یه مش عشق خیانتکار

جای دل مونده تو سینه
یه قلب خالی از احساس

یه سکه ٬ پست و بی ارزش
یه شیشه جای اون الماس


امیر حسین مقدم

۱۵ / شهریور /۹۳

 

 

تن تب دار تو امشب به من آتش افروخت. ( امیر حسین مقدم )


بداهه

.
◄تن تب دار تو امشب به من آتش افروخت. 
آتشی داغ تراز آنچه سیاوش را سوخت.

من از آن آتش جانسوز ٬ اگر سوخته ام.
بخدا داغ ترش را به دل افروخته ام.

دلم از هرم دلت در تب و تاب است هنوز.
آتش عشق چه زیباست سراپای بسوز.

دلم امشب هوس بوسه نابت کردست .
میل بوسیدن چشمان خرابت کردست.

لب خندان تو چون پسته خندان شده باز.
پر زشیرینی و آکنده شد از عشوه و ناز.

تو اگر اخم کنی باز برایم زیباست .
اخمت ای بانوی زیبارخ من ٬ عین صفاست.

از کجا آمده ای در وسط زندگیم .
من کرا شکر کنم بابت این بندگیم.

تو بگو این همه مهر از که فرا بگرفتی .
این همه لطف و صفا را ز کجا بگرفتی.

بخدا عاشق هر تار ز موی تو شدم .
در امیری چو گدای سر کوی تو شدم.


امیرحسین مقدم .
13 شهریور

◄تن تب دار من امشب ز نگاهت رام است .... 

فاطیما خاتمی

خوب ترین شعر جهان مال تو.( امیر حسین مقدم )

خوب ترین ...
بداهه 

خوب ترین شعر جهان مال تو.
سرخوش وسر مست تر احوال تو.

آمدی و با تو من عاشق شدم.
بخت خوشم باش که لایق شدم.

باتو دل مرده ی من زنده شد.
خوب ترین ٬ دل زتو شرمنده شد.

مهرتو خون شد به رگم شد روان .
با تو شدم پادشه عاشقان.

معنی عشق از تو به جانم رسید.
بی تو به فردام ٬ نخواهم رسید.

خوب ترین قصه شب های من.
عشق تو روشنگر فردای من.

شب به چه کارم ؟ چو شبم موی توست .
آرزویم بافت گیسوی توست.

ماه ترین ماه شب من تویی.
سوخته ام علت این تب تویی.

عشق زچشمان تو آ مد برون.
گشت روان در رگ من همچو خون.

بوسه به لب های تو ٬آ یا شود ؟
بوسه بده تا من و تو ٬ ما شود.

بوسه بده بوسه به معنای عشق.
باتو کویرم شده دریای عشق.

در نفست هست دم زندگی
باتو بخندم به غم زندکی

وای که ساز تو بسازد دلم
نغمه جانبخش تو آب و گلم

دلبرکم ، دلبر محجوب من
خوب ترین خوب ترین خوب من


امیرحسین مقدم .
ساعت 1 بامداد 1 شنبه 16 شهریور 93

 

 

 

چه پاییزی بشه امسال ( امیر حسین مقدم )


چه پاییزی بشه امسال 
یه فصل لب به لب از عشق

خزون سرد اما گرم 
پر از گرمای تب از عشق

چه پاییزی بشه باتو
تصور کن عزیز دل

من و تو دستها تو دست
من و تو با یه دونه دل

چه پاییزی دارم باتو 
تو که از عشق لبریزی

تو که معنای شعرامی 
برام تو ٬ شمس تبریزی

چه فصلی میرسه از راه
یه فصل ناز رویایی

آخه میدونی مو مشکی 
تو امسال عاشق مایی

چه پاییزی بشه امسال
ازون عصرای رنگارنگ

بریم تو باغ بی برگی
بخونیم هردومون آهنگ

چه پاییزی بشه با تو
خمار فصل پاییزم 

که با گرمای اغوشت
تو سرما. عشق می ریزم

بذار اصلا زمستون شه
مهم نیس٬ گرمم از گرمات.

چقد خوبه وجود تو 
برام شیرینه این حرفات.

زمستونم اگر باشه 
توی آغوش تو گرمم

تو رگهات ضدیخ داری ؟
آره مو مشکی میفهمم

بیا پاییز هم باشیم
یه پاییز بهاری تر

یه فصل گرم ٬ تو سرما
یه آواز قناری تر

منو آغوش گرم تو
تو و آغوش باز من

من و نت های پی درپی
تو و آواز و ساز من

چه پاییزی بشه پاییز
که باتو ٬ پیش تو هستم

تو رو میخوام و میدونم
از عشقت تا ابد مستم.

 

چه پاییزیه مو مشکی ...

امیرحسین مقدم 

یکشنبه ۹۳/۶/۱۶

 

 

آواز خوش هــــــــــــزار ، داری انگــار ( امیر حسین مقدم )

 

آواز خوش هــــــــــــزار ، داری انگــار
شــــــــیدایی لاله زار داری انگــــــار

هر بار که بینمت ، نخستین بار است
خاصیـــــــت جــــذب یار ، داری انگار.

 

امیر حسین مقدم 

5شنبه 20 شهریور 93