-
دف بزن دف زن شوریده درویش، بزن ( امیر حسین مقدم )
یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 13:50
دف دف بزن دف زن شوریده درویش، بزن ضربه بر زخم خوش آهنگ دل خویش ، بزن دف بزن ، سینه دف منتظر و بی تاب است انقدر فکر نکن ، بیش میندیش ، بزن دف بزن تا که سماعت به سماوات برد بسته ی جان و تنی تا رَهی از خویش ، بزن دف بزن ، دایره در دایره ای پُر دَردم دورکن دور ، تو درداز دلکی ریش ، بزن این چه ماهی است که در دست تو جاخوش...
-
بوی بهارم رسید از خنکای نسیم ( امیر حسین مقدم )
یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 13:50
غزلی بداهه به بهانه بهـــــــــــــــــــــــــــــار بوی بهارم رسید از خنکای نسیم آینه بندان کنید جای به جای نسیم چله گذشت ازسر چله نشینان عشق چلچله قربان کنید باز به پای نسیم باز خبر میرسد دوره طوفان گذشت وقت سحر شد بگو جان به فدای نسیم هرچه که دارم همه از دَم جادوی اوست جان و دل و دیده ام جمله برای نسیم نیست هوایی...
-
از ثانیه ها عقربکی بیش نماند( امیر حسین مقدم )
یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 13:48
هرچند زشب دریدگانیم هنوز با بال سپیده هم عنانیم هنوز صد بار اگر چه راهمان را بستند ما در پی سمت نو، روانیم هنوز امیرحسین مقدم ما با تو هزار سال اگر درگیریم آهو بچگان یله در نخحیریم هرجا برویم راه آخر از توست عمریست که پا بسته به این زنجیریم امیرحسین مقدم از شهد لبان تو عسل ساخته اند از حس دو بازوت ، بغل ساخته اند با...
-
نازنینم ، اینقدر با جان ما ، بازی نکن( امیر حسین مقدم )
یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 13:45
نازنینم ، اینقدر با جان ما ، بازی نکن میکنی گر، دستکم از نوع شیرازی نکن اینقدر ابرو نینداز و به رخ گیسو نکش اینهمه صورتگری ، رخساره پردازی نکن یا بمان باما دمی یا دل بگیر از دست ما این دل دیوانه را راضی به هر سازی نکن تا به کی مارا اسیر قصه هایت میکنی ؟ اینقدر رندانه با ما نقش دل ، بازی نکن این همه کار از دل ما میکشی...
-
کاشکی میشد برای تو غزلسازی کنم ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 23:22
کاشکی میشد برای تو غزلسازی کنم دلبری از نوع ناب ناب شیرازی کنم کاشکی هر روز هنگام طلوع آفتاب لحظه بیداریم را با لبت بازی کنم خیره در چشمان زیبای تو کاش زیرلب باشعرهایم خوش آوازی کنم چنگ گیسوهای تو ای کاش تا ، تارم شود ادعای پنجه استاد "شهنازی" کنم کاشکی تا لایق اسرار پنهانت شوم افتخار همدلی دعوی همرازی کنم...
-
دختر تُـرک ، نَــرو ، تَــرکِ منِ زار ، نکن ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 23:21
دختر تُـرک ، نَــرو ، تَــرکِ منِ زار ، نکن تَــرکِ مجـنون دل آزرده و بیمار ، نکن من که در بند نگاه تو گرفتار شدم قصد قربــانی این ، مُـرغ گرفتـار، نکن یاد داری که به من ، وعــدهِ فردا دادی وعـدهِ بوسهِ فردایِ خود انکار ، مکن دل دیوانه عجب خاطره بازی شده است اینـهمه خاطره را عرضـه به بازار ، نکن ما که رسوای جهانیم ،...
-
من که دلتنگ توام بامن بمان ، دل دل نکن ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 23:20
غزل ... من که دلتنگ توام بامن بمان ، دل دل نکن تا دلم خالیست ، درجای دگر منزل نکن مدتی بگذشته از روزی که مجنونت شدم نام مارا در شمار مردم عاقل نکن غرق چشمان توام ، آخربیا دستم بگیر این تن بی طاقتم را دورازاین ساحل نکن تا تو هستی، شعرِمن را میشود گاهی شنید بی مروت ، این همه قول و غزل ، باطل نکن گه مرا پس میزنی ، گه باز...
-
روزگاری میشد از چشمت خدایی تازه ساخت (امیرحسین مقدم)
شنبه 11 اردیبهشت 1395 23:09
غزل ... روزگاری میشد از چشمت خدایی تازه ساخت ماجرایت را شــــنید و ماجــــرایی تازه ساخت میشد از برق نگاهت ، سوخت ، میشد درگرفت قصه ای دیرینه شد یا غصه هایی تازه ساخت میشد از تقلیـــــد رقص گیــسوانت در نســــیم طرح گنــــدمـزار را ، طرحِ نمـــایی تازه ساخت با حضورت میشد از احساس هم پیشی گرفت آخر این ماجــــــــــرا...
-
کار خراب است ، کمی بیشتر ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 23:08
کار خراب است ، کمی بیشتر بخت به خواب است ، کمی بیشتر نقشه کشیدیم فراوان ولی نقش ِ برآب است ، کمی بیشتر تشنه درآن حادثه حیران شدیم آب سراب است ، کمی بیشتر باد درآن بادیه پیچیده بود باد حباب است ، کمی بیشتر با نوک انگشت حبابم شکست تنگ شراب است ، کمی بیشتر تا ته دلدادگیم رفته ام حد نصاب است ، کمی بیشتر حد نصاب دل ازاینجا...
-
کنج لبهایت برای بوسه چیدن عالی است( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 23:07
هدیه روز عشاق کنج لبهایت برای بوسه چیدن عالی است طعم شیرین لبانت را چشیدن عالی است لمس چال چانه ات با پشت ناخن گاه گاه نازکردن بعدازآن نازت کشیدن عالی است زیرگوشم باز میپیچید صدای مست تو بازتاب کوک آوایت شنیدن عالی است از فرازچین و واچین دو تا بازوی تو نرم نرمک با نوک دندان گــَــزیدن عالی است عطر گیسوی تو در جان و...
-
برمزارت زیستم ، آنسان که اِنسان زیستم ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 23:06
درخت ها ، ایستاده میمیرند ... . . برمزارت زیستم ، آنسان که اِنسان زیستم بی تو آخر من کیم ؟ پس کو ؟ کجایم ، کیستم ؟ هرچه دارم آنِ تو ، جانم فدای جان تو بی تو پنداری غباری درخیالم ، نیستم هرچه هست از هست تو ، مستی من از مست تو باتو هستم ، ازتو مستم ، بی تو چونم ، چیستم ؟ قلب من تقدیم تو ، آیا درآن جامی شوی ؟ کوچکم ؟...
-
وقتی نگاهت میکنم یک ماه میبینم وَ بس ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 23:05
وقتی نگاهت میکنم یک ماه میبینم وَ بس بین همه بیراهه ها ، یک راه میبینم وَ بس راه از تو ، هموار از تو شد ، دورازتو دیگر راه نیست یک کوراه پرخطر ، بیراه میبینم وَ بس وقتی نگاهم میکنی لبریز رویا میشوم در عین رویا یک دل آگاه میبینم وَ بس دستان من در دست تو ، دست تو دست زندگی دستان زیبای تورا ، همراه میبینم وَ بس نای...
-
پرباز کن پرواز کن . این قصه را آغازکن ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 23:04
پرباز کن پرواز کن . این قصه را آغازکن آتش بزن درجان ما آتش دراین آواز کن همراه تو ، هم آه من ، از دردِتو آگاه، من خشکیده همچون کاه، من ، شعری بخوان دل بازکن میبوسمت ، میبویمت ، از جان و دل میجویمت درشعر ها میگویمت ، نازت کشیدم ، ناز کن دردت به جانِ شعر من ، تاب و توانِ شعر من سود و زیانِ شعر من ، ماه مرا مهناز کن...
-
عاقبت یک شب تو را من در بغل خواهم گرفت .( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 22:56
عاقبت یک شب تو را من در بغل خواهم گرفت . از لبانت کم کمک ، شهد و عسل ، خواهم گرفت. تا بخوانم من برایت تا سحر ، ده ها غزل از نگاهت سوژه ی ده ها غزل ، خواهم گرفت. جای لب های تو خواهد ماند ، بر لب های من شک نکن یک بوسه چون ضرب المثل ، خواهم گرفت. بعد از آن بوسه به چشمانت نظر خواهم فکند برق چشمان تو را ، عکس العمل ، خواهم...
-
از آن زمان که تو رفتی سحر ندارم من ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 22:48
از آن زمان که تو رفتی سحر ندارم من به جز دلت به گذاری ، گذر ندارم من شبیه قطب جنوبم ، بغل بغل سرما به انتظار طلوع و خبر ندارم من در آسمان خبری از شفق چرا پس نیست ؟ میان این همه ظلمت ، بصر ندارم من نه شوق فصل بهار و نه شور دریایی پس از تو شهوت فردا به سر ندارم من درخت خشکمو دیگر امید سبزی نیست اگر چه زنده ام اما ، ثمر...
-
لب دریا کنار ساحل و سنگ ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 22:47
بداهه لب دریا کنار ساحل و سنگ پیاپی موج های ناهماهنگ به سر شال سپیدی از ترانه غزل های غریب و عاشقانه نگاه منتظر افکنده بر خاک به خاک پاک تر از اوج افلاک کنار دلبری دلداده اش فوج چه لطفی دارد این پیچ و خم موج چه کیفی میدهد گام از پی گام قدم های سبک ، آرام ، آرام دو تا دست و دو تا بازو دو تا بال رسیدن تا به سر حدات آمال...
-
امان از این سخن از شعرهای تکراری ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 22:46
امان از این سخن از شعرهای تکراری امان ازاین همه دیوانگی ، خودآزاری امان از این حرکات مشابه مجنون امان زرسم پر از سم قهوه قاجاری امان از این همه شهوت امان از این همه آز امان ازاین جملات شبیه دلداری امان امان بخدا ، صد امان از این بیداد از ازدحام تملق ، رسوم درباری امان از این همه گردش به گرد کعبه خود شبیه دایره محصول...
-
تیر پنجاه و هفت خورشیدی ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 22:45
من ... تیر پنجاه و هفت خورشیدی مادرم نیمه شب مرا زایید به سلامت من آمدم هرچند چشم دنیا مرا نمی پایید تیر پنجاه و هفت خورشیدی شب ختم من از نبودن بود شب سوم من آمدم دنیا با رسومی که خوب میدانید کودکی دوره تشنح بود شب و پاشویه های پی در پی کوره تب شراره می افروخت مادرم از زمانه مینالید تیر پنجاه و هفت خورشیدی فصل آغاز...
-
نازنینم ، با دل دیوانگان بازی نکن( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 22:43
نازنینم ، با دل دیوانگان بازی نکن میکنی گر ، لااقل از نوع شیرازی نکن اینقدر ابرو نینداز ، اینقدر گیسو نکش اینقدر صورتگری ، انواع طنازی نکن یا بمان باما دمی یا دل بگیر از دست ما این دل دیوانه را راضی به هر سازی نکن تا به کی مارا اسیر قصه هایت میکنی ؟ اینقدر رندانه با ما نقشه پردازی نکن این همه کار از دل ما میکشی ، آخر...
-
با سرخی دیوار مقابل چه کنم ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 22:43
بداهه با سرخی دیوار مقابل چه کنم با بوسه ی چون زهر هلاهل چه کنم عمرم پس از این دگر نیاید به حساب با عمر پس از تو عمر باطل چه کنم امیرحسین مقدم
-
رفیقم انتحاری بود ...( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 22:42
رفیقم انتحاری بود ... یه لشگر تو وجود من ، شده بازنده توی جنگ تو جنگ بین آدم ها یه مشت انسان بافرهنگ ! یه لشگر ، تیکه و پاره یه لشگر ، از درون خسته همه زخمی ، همه داغون درارو رو خودش بسته آره این لشگر زخمی منم ، قلبم حماقت کرد خدا لعنت کنه قلبو که عادت بر خیانت کرد یه لشگر تو وجودم هست منم فرمانده خستش نشونی نیست این...
-
شب غزل سپید شد ، سپیده را صدا بزن( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 22:41
شب غزل سپید شد ، سپیده را صدا بزن بزن به فرق قافیه ، به خاطر خدا بزن بزن به تن تَتَن تَتَن که تن به تن اسیر شد دراین نبرد تن به تن ، تَن از بدن رها بزن نفس نمیرسد به من دراین بحور یخ زده رَمَل ، رَجَز ، هَزَج ، همه ، یکی یکی ، به پا بزن دراین زمانه کو به تا_زِ تازیانه میرود برای فتح جام ها، قلم از ابتدا بزن بزن به رقص...
-
چشمان تو ماه ده چهار است( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 22:40
عادت عشق ... چشمان تو ماه ده چهار است مهتابی لیله النهار است خورشید ، جرقه شب تو سوزانده مرا تاب و تب تو لب های تو رنگ ارغوانی است شیرینی ناب زعفرانی است یک چاله میان چانه تو عشق است مرا بهانه تو من تشنه لبم مرا امان ده یک بوسه ی از آتش لبان ده یک بوسه بده لبالب از شور از غنچه سرخ مست و مستور یک بوسه بده ، عطش مراکشت...
-
ای آیینه با من تو بگو ما شدنم را ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 22:38
◄میسوزم و در پیله ی خود، گوشه نشینم پروانه! بگو رمزِ معّما شدنم را علی اصغر اسماعیلی : رها ..................... ای آیینه با من تو بگو ما شدنم را از قطره اشکی ، سوی دریا شدنم را من خفته به بالین دلم بودم و امروز بامن بکنی صحبت برپا شدنم را ای عشق بگو، راست بگو ، راه کدام است ؟ از صورت ظاهر ، سوی معنا شدنم را رفتی و...
-
مدتی میشود که غمگینم ، ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 22:36
مدتی میشود که غمگینم حالم از دست غم بهم خوردست این همه غصّه از کجا آخر روی پیشانی ام ، رقم خوردست یک زمانی گمان کنم من هم درشمار بَـرندگان بودم من نفهمیدم از کجا ؟ ازکِـی ؟ نامم از نامشان قلم خوردست نامم انگار نام بی نامی است از همان ابتدا یکی گمنام یک نفر اهل کوچهِ بن بست جای اهل محله غم خوردست یک نفر با حکایتی کهنه...
-
چشمان تو با من سر سازش ندارد( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 22:35
بداهه چشمان تو با من سر سازش ندارد بیچاره این دل ، روی آرامش ندارد هرچند مغروراست این دیوانه ، اما پایش بیفتد باکی از خواهش ندارد میترسم از وقتی فراری گردداین دل شاید که دیگر برنگردد، کش ندارد! میگویی از این کار و آن ، هی دست بردار اما دلم تصمیم پالایش ندارد شاید هم این رنگ و رخم باب دلت نیست شاعر که آحر پول آرایش...
-
پاییز رسید و بیقرارت هستم ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 22:32
پاییز رسید و بیقرارت هستم بی تاب دوتا چشم خمارت هستم برگرد غزل ، غزالکم ، من اینجام پنهان شده در فکر شکارت هستم امیرحسین مقدم ای آینه اسرار دلم فاش نکن اینگونه به روی من ، تو پرخاش نکن افیون نگاه او خرابم کرده بیهوده دگر تو کار خشخاش نکن امیرحسین مقدم 1 مهر 94 چشمان تو با من سر سازش کی داشت تاثیر هزار جام پر از...
-
دلم برای دلت انقلاب خواهد کرد ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 22:31
بداهه دلم برای دلت انقلاب خواهد کرد تمام فاصله هارا خراب خواهد کرد اگر دوباره کند ادعای طنازی نه ادعا ، عملا اعتصاب خواهد کرد به عشق شیرجه در آبی دو چشمانت بدون فکر ِ توقف ، شتاب خواهد کرد برای آنکه دوتایی ، رفیق هم باشیم تو را به نام ، همیشه خطاب خواهد کرد نوشته هرکه کند کار خیر ، بیند خیر برای دیدن خیرت ، ثواب خواهد...
-
اینجا دیار باباست( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 22:30
دیاربابا ... اینجا دیار باباست خاموش و پر هیاهو شهر هزار چشمه شهر هزار آهو یک رودخانه دارد رودى به نام ماهى 1 خشکیده میشود گاه یادر خروش ، گاهی اینجا دیار باباست باخاطرات خوبش با شور آب زیباش 2 با سنگ و خاک و چوبش راهش به نام حیران 3 چیزی شبیه مجنون اما جنون ندارد از عشق مست و مفتون یادش به خیر , وقتی حیران عشق بودم...
-
اینجا برای قصه شدن ماجرا کم است ( امیر حسین مقدم )
شنبه 11 اردیبهشت 1395 22:29
جهنم است .... اینجا برای قصه شدن ماجرا کم است بین غریبه ها ، نفس آشنا کم است بی تابم ازنبودنت ای بودنت بهار اصلا بدون تو اینجا ، هوا کم است تبریک عید ، از چه برایم نوشته ای تا بوی عیدی از نَـفَس عید ما کم است لبریز رفتنم من و پایم نمیرود وقتی که جایزه یعنی شما کم است من معرفت ندیده ام از دست خود ولی در وصف تو صفت بی...