به مهر میستایمت، امید من ترانه شو
ترانه را بهانهای همیشه جاودانه شو
به قلب مینشانمت که قلب جاودان تویی
به چشم می نگاهمت، نگاه عارفانه شو
به عقل می پذیرمت، که عقل عاقلانه ای
به روح مینهانمت ، عقیل عاقلانه شو
به شعر میسرایمت که حدّ شاعرانهای،
به شرم مینویست، رفیق خواهرانه شو
سبو به دوش میکشم، می بهشت پیش توست،
برای چون منی خمار، شراب عاشقانه شو
صدای هر پرنده را شنیده ام ز شعر تو،
سه تار و باز هم سه تار نوای ساحرانه شو
به خندهات گریستم که غم، پسش نهفته بود
میان طاق آسمان ، تو ماه آسمانه شو
زمان همان دقیقه بود، که ثبت شد برای تو،
تو را به جان عاشقان، حدیث آن یگانه شو
امیر حسین مقدم.
ساعت 6 بامداد روز پنج شنبه هفتم دی ماه یکهزار و سیصد و نود و یک