اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی
اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی

دوش رفتم من بدیدار شراب،( امیر حسین مقدم )

دوش رفتم من بدیدار شراب،
رفتم و بسیار خوردم پیچ و تاب.

هرچه گشتم از می آثاری نبود،
ای رفیقانم، ندیدم جُز سراب

راه کج کردم به سوی دیگری،
یک چمن پروانه دیدم، مست خواب

یک طرف یک شاعر بی ادعا،
از برای خلق، میخواند از ثواب

یک ورِ دیگر، دو بانوی فهیم،
شعر میخواندند، بی بحث کباب

پیری آنجا، آن وسط، آتش فروز،
پیر بُرنایی، در اثنای شَباب

گفتم این پیرجوان در فکر چیست ؟
کاینچنین روز و شبش شد بی حساب

گفت مارا، مُرشدی اهل ادب،
پیرِ ما در فکر شعر است و کتاب

گفتمش دانستم این وادی کجاست
گفت برگو، گفتم اورا، شعر ناب 

 

 

امیر حسین مقدم
بامداد یکشنبه نوزدهم خرداد 1392،
 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.