در دایره ســپـهــر ناپـیـدا راه,
تشخیص نمیدهیم, ما راه از چاه
افسوس که از راه به چاه افتادیم,
اندوه که از چاه نگشـــتیم آگاه
امیر حسین مقدم
اگر میدید مجنون لیلی خویش،
به او میگفت از آیین و از کیش
زکیش عشق و از کفر ریاکار،
زمکری که نهفته در خم ریش
امیر حسین مقدم