اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی
اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی

بیا رفیق قدیمی ، دریچه را وا کن( امیر حسین مقدم )

بیا رفیق قدیمی ، دریچه را وا کن
بیا و این دل فرسوده را مداوا کن

تگرگ روز گذشته شکسته ساقه دل،
بیا به قدرت عشقت ، شکسته احیا کن

ببین میان من و آسمان که پرده کشید ؟
آهای یار قدیمی ، تو پرده را تا کن

نمیرسد به دلم نور روشن خورشید،
برای زنده شدن ، آتشی تو برپا کن

ببین که قبل چهل ، من ، چگونه گشتم پیر،
تو خضر من شو و این پیر خسته، برنا کن

تمام عمر به هیهو گذشت یار کهن
برای خاطر ماهم شده ، تو هیها کن

 

امیرحسین مقدم.  
13 . 3 . 93

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.