اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی
اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی

مدتی هست سرم درد گرفته ، بخدا کار شماست. ( امیر حسین مقدم )

 

بخدا کار شماست ....

مدتی هست سرم درد گرفته ، بخدا کار شماست.
تنم انگار تب زرد گرفته ، بخدا کار شماست.

مدتی هست که بین من و اقبال بلندم ! جنگ است.
بخت من دست درین نرد گرفته ، بخدا کار شماست.

یک زمانی دل من داغ تر از چشمه ی ساری سو بود ،
پس چرا ماتم دم سرد گرفته ، بخدا کار شماست.

من که یک روز میان رفقا شیک ترین ها بودم ،
رختم امروز رخ بَـــرد گرفته ، بخدا کار شماست.

چشم فتان شما بود که تکلیف مرا روشن کرد ،
دلم از دلبر نامرد گرفته ، بخدا کار شماست.

من سفر کردم از این خانه به چشمان خمارت گرچه ،
از سفر درد رهاورد گرفته ، بخدا کار شماست.

قصه کوتاه که گیجم ؟ چه بلایی به سرم آمده است ؟
مدتی هست سرم درد گرفته ، بخدا کار شماست.

 


امیرحسین مقدم 
دوشنبه 7. مهر . 93
پ. ن :
دست در نرد گرفتن ، کنایه از بردن پیش از پایان ، در بازی تخته نرد است.
ساری سو : آب گرمی در شهر سرعین. 
برد : پارچه کتانی راه راه. ( کنایه از لباس زندان )

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.