اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی
اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی

از خانه مایک بغل آوار بجاماند( امیر حسین مقدم )

از خانه مایک بغل آوار بجاماند
ویرانه ای از آنهمه آثار بجاماند

افسوس چه آمد به سر باغ قدیمی ؟
دهقان مصیبت زده ، بیمار بجاماند

سیلاب همه کِشته مارا به هدرداد
از مزرعه یک عده ی بیکار بجاماند

اعدام چرا ؟ سرزدنِ این همه گل چیست ؟
از کلِ گلستان دوسه من خار بجاماند

امروز نمی بینم از آن نخل نشانی ؟
از نخل کهن چوبه ی یک دار بجاماند

مردان همه نامرد شدند این چه بساطیست؟
ازمردم دی، جمع خطاکار بجاماند

دیگر تو از آئینه توقع مکن آخر،
در آینه یک روح ریاکار بجاماند

دیوان حقیقت شده خالی زحقیقت
کو کادی وقاضی که بزهکار بجاماند

دیگر نه علی ماند و نه راه و نه مرامش
از عشق علی ، میثم تمار بجاماند

سودای خلافت همه را سربهواکرد
از مرد خدا ، نقشه دیوار بجاماند

شیرین چه شد و بر سر فرهاد چه آمد ؟
از عشق فقط حسرت دیدار بجاماند

از یاد همه رفت چرا آمده بودیم ؟
امروز فقط کثرت پیکار بجاماند

تا جهل بشر ، جان بشر را نستانده
کبریت بزن، یک نخ سیگار بجاماند


امیرحسین مقدم
۸/آذر/۹۳

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.