چشم هایت ....
.
چشم هایت چقدر آرامند
آن دوتا چشم پر رفاقت تو
ساده مثل بقیه مردم
که بیان میکند حکایت تو
.
صورتت ساده است و معمولی
خوشگل ، اما نه اینکه مه رخسار
نه تو را زلف آنچنانی هست
یا که ناز تصنعی در کار
.
در پس چشم های آرامت
که گمان میکنم کمی میشی است
یک چنان حس آشنایی هست
مثل احساس قومی و خویشی است
.
ای عجب از دوچشم ساده تو
ای عجب از تو و از اعجازت
من نمیدانم این چه احساسی است
بین من ، رازمن ، تو وُ رازت
.
با نگاه تنا سخی شاید
ما دوتا پیش از این یکی بودیم
از همان موقع ظاهرا هر دو
عاشق یک نگاه دزدکی بودیم
.
تو خودت هستی وُ خودت وَ خودت
تو وُ یک عالمه صداقت ناب
راز زیباییت فقط این است
یک جمال پری وش کمیاب
.
من فقط یک نظر تو را دیدم
بعد از آن چشمه در دلم جوشید
با اجازه ، گمان کنم عشق است
نام حسی که در دلم رویید
.
امیرحسین مقدم
شامگاه پنجشنبه 27 آذر 1393