ناامنند ...
صحبت از عشق که شد ◄، امنیه ها ناامنند
لحظه هر لحظه همه ثانیه ها نا امنند
اگر از حال دلت با خبری عاشق شو
ورنه از دولتیش ، فرضیه ها ناامنند
هیچ کس نیست نجاتت بدهد ، از معشوق
وقت دلدادگیت ، ناجیه ها ناامنند
سیل می آید و باخود همه را خواهد برد
از سر عشق دگر ، تخلیه ها ناامنند
گرچه میبینی و چشمان تو بیناست ، ولی
در دل و دولت دل ، قرنیه ها ناامنند
این همه شور و شرر جان دلم، بابت چیست ؟
در بساط دل و دل ، نظمیه ها ناامنند
دلت از حاشیه امن زمان دور مباد
گرچه عاشق که شدی ، حاشیه ها ناامنند
یک زمانی غزل از عشق حکایت میکرد
مدتی شد که دگر ، قافیه ها ناامنند
امیرحسین مقدم
25.1.94
◄امنیه: مامور حفظ امنیت