بداهه
بمان
صد ناز کنی ، کشم تورا ناز ، بمان
ناز تو عروسک غزلساز بمان
صدسال چوبگذرد همین خواهم گفت
آنگونه که گفته ام از آغاز ، بمان
صد بار اگر بیفتم از قله کوه
امید تو آردم به پرواز ، بمان
چون نیست سرطره زلفت هیهات
من با چه زنم زخمه براین ساز ، بمان
اسرار دلم را بنویسم بر آب ؟
پس لطف کن ای دلبر همراز ، بمان
دیگر چه کسی عشوه بیاید با من ؟
بعد از تو یگانه ناز طناز ، بمان
وقتی تو نباشی بخدا دلگیراست
تصویر افق ، آخر دلباز ، بمان
ای ماه دوهفته ام ، از ابر درا
ای پولکی قشنگ مهناز ، بمان
یا این تن خسته ام به شیراز ببر
یا دورکن اندیشه شیراز ، بمان
امیرحسین مقدم
صبح روز یکشنبه 13 اردیبهشت 93