تو بزن زخمه به تنبور ، نَـوا ، شور شده
ناله سـبــز وطن ، قصــــه ی ماهور شده
تو بزن زخمه به تنبور ، نه ، بر زخم تنت
تنت از زخم زمان ، زخمی و ناسورشده
دختر کورد تنت زخـمی کوردســــتان است
چشــــــم تاریخ به زخــــــم تن تو کور شده
گردن آویز تو امروز قطار است ، فِـشنگ
ای کَژالَم زچه رو عشــــــوه تو زور شده
گرچه در دلبـــــــری از جمله سزاوارتری
دلبری کردن تو ، بعله به دستـــــور شده
نازنین ، چشم تو افسانه ی افسون ساز است
این دو تا معجزه از جَـهــــلِ که ، مستور شده
بوسه بر صفـــــــــــحه پیشانی تو خواهم زد
تا که پیشانی ام از مِـهــــرِ تو مَـمـــــهـور شده
جای خُم ، اسلحه داری ، ز چه رو مست شدم ؟
خون سرخ تو شــــــــراب و مِی انگور شده
زخمه بر عــــــــود بزن ، کاسه تنبور شکست
من تفــــــأل زدم و گفت زمـــــــان جور شده
امیرحسین مقدم
5شهریور 94