اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی
اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی

رفیقم انتحاری بود ...( امیر حسین مقدم )

 

رفیقم انتحاری بود ...
یه لشگر تو وجود من ، 
شده بازنده توی جنگ 
تو جنگ بین آدم ها
یه مشت انسان بافرهنگ !
یه لشگر ، تیکه و پاره 
یه لشگر ، از درون خسته
همه زخمی ، همه داغون 
درارو رو خودش بسته
آره این لشگر زخمی 
منم ، قلبم حماقت کرد
خدا لعنت کنه قلبو 
که عادت بر خیانت کرد
یه لشگر تو وجودم هست 
منم فرمانده خستش 
نشونی نیست این جاها
نه از هنگش نه از دستش
آره فرمانده ی قلبم 
رفیقش انتحاری بود
کمربندش یه جوری بود 
گمونم انفجاری بود
یه لشگر تو وجودم هست
یه لشگر مونده بی سردار
بیا این سر اینم چاقو
ببرش این سرو بردار
یه لشگر تو وجودم هست 
که از دست خودش مرده 
نمیدونم کجا رفته 
دلم رو اون ، کجا برده
بیا ای دشمن من ، دوست 
بیا ای دوست ، ای دشمن 
تبر بردار و این تن رو 
بزن از ریشه اش برکن
بزن فرمانده مون رفته 
بزن با هممه زورت 
بزن آهنک پیروزی
بزن بر طبل و شیپورت
آره فرمانده ی قلبم 
رفیقش انتحاری بود
کمربندش یه جوری بود 
گمونم انفجاری بود


‫‏امیرحسین مقدم‬ 
4. آذر. 94

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.