اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی
اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی

اینجا چه دشواراست تنهایی( امیر حسین مقدم )


تنهایی ....
سروده ترکیبی. ( غزل / مثنوی / چهارپاره )
.
.
اینجا چه دشواراست تنهایی
وقتی که تو در جمع ِ تن هایی
وقتی نمیخواهی جداباشی
دلداده ا ی در قصه ها باشی
وقتی نمیگویی رهایم کن
از قصه های خود جدایم کن
وقتی کناربِستری هستی
اماخودت هم بَستری هستی
باید بمانی آن میان تنها
تنها میان جمعی از تن ها
در همچوجایی میشود ما شد؟
چون قطره حل در عمق دریا شد؟


آخر چرا دشوا ریش با من؟
تقصیر خود آزاریش بامن؟
باید که باقی مانَد ازمن ما
یک شاهراه وصل و پابرجا

باید دراین مجموع آدم بود
از بیخودی ها لاجرم کم بود
وقتی کنارت جمع انسانهاست
آخر چرا انسان پلی تنهاست ؟
.
اینجا چه دشواراست ما باشی
وقتی که بین ِ ما ، تو من هستی
وقتی همه در حرف، ما هستند
تو یک من ِ در انجمن هستی
.
دربین این دلداده ها دردی
پیچیده بین استخوان هایت 
باید بگویی درد خود اما
وامانده از رفتن قدمهایت
.
سنگین و سرد و یخ زده در برف
در انجمادی خیس واماندی
دیگرصدایی در درونت نیست
گویی تو از خود نیز، جا ماندی.
.
حالا شدی دراختیار درد 
در دست های بیقرار درد
درد از تو جانت راطلب دارد
آن اشتهای بی مهار درد


تو قصد رفتن داری اما نیست
راهی بجز راه دیاردرد 
باید صبوری کرد اما کو؟
صبری به جز سم فرار درد
.
اینجا کسی با عشق همپا نیست
یک همقبیله این طرف هانیست
اینجا کسی عاشق نمیمیرد
بین یهودا ها ، مسیحا نیست
یک تخته سنگ صاف در سایه 
باکوله باری چون متکا نیست 
یک چشمه ی کوچک ولی جوشان
آن گوشه زیر آن علف ها نیست
یک جمله مانده در دهان من
یک تن چو من دربند یک ما نیست ؟
.
امیرحسین مقدم
آدینه پنجم دی ۹۳