بداهه
خستگی هایت برای من تو باور کن عزیز.
خستگی های خودت را جمله پرپرکن عزیز
نیست لازم جان من ، مرسی و ممنونم ، نگو
لایق صد شعر نابی ، شعرم از بر کن عزیز.
تا که در یادم می آیی ، واژه ها گل میکند.
شعر هایم مال تو ، یک جا تو بر سرکن عزیز
تو خودت شعری ، عزل بانو ، مکن دوری ز شعر
شک نکن در حرف من ، دل را تو داور کن عزیز
تو شراب نابی و من ساغری سرد و تهی
جرعه ای آخر مرا ، رحمی به ساغر کن عزیز
گرچه دوری از من و نردیکیت ناممکن است
من تو را حس میکنم از دور ، باور کن عزیز.
امیرحسین مقدم
30 . 4 . 93