اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی
اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی

خواستم شعری بسازم عاشقانه، کو کَلامی( امیر حسین مقدم )

خواستم شعری بسازم عاشقانه، کو کَلامی.
زنده باشم در کلامم جاودانه، کو کَلامی.

خواستم چون واژه باشم، پرزمعنی، ناب ناب،
تا توانم رازگویم در غزل های شبانه کو کلامی.

خواستم دریاصفت، آغوش بی منّت گشایم،
رو بسوی ساحل، آن پیدا کرانه ، کو کلامی؟

خواستم جاری شوم چون چشمه، پاک و سرد و جوشان،
از زلالم قصّه سازند و فسانه، کو کلامی؟

خواستم سبز گردم هم‌چون درختی در بهار،
بر سرم سازند ساران آشیانه، کو کلامی؟

خواستم چون باد باشم، پیچشی مست و سبکبال،
شعله وار از هر کران گیرم زبانه، کو کلامی؟

نوش وصلت نیش شد، آغوش پر شورت کجاست؟
خواستم در یابم از آن یک نشانه کو کلامی؟

 

 

امیرحسین مقدم

1389