اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی
اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی

خواهش ناشتای دل.( امیر حسین مقدم ) .


دو شعر با یک نام

خواهش ناشتای دل.
*
یک حریف قدر دلم میخواست.
منبع درد سر دلم میخواست.
یک نفر هم کند نوازش من.
هم پراز شور وشر دلم میخواست.
آسمانش پراز ستاره و نور.
ابر و باد و قمر دلم میخواست.
از محبت اثر نمیبینم
از محبت اثر دلم میخواست.
کام من تلخ زین هیاهو شد.
کام همچون شکر دلم میخواست.
خسته ام بس که بوده ام ایمن
ای خدا , من خطر دلم میخواست.
گیجم از دست های خشک و خموش
گه گداری کمر دلم میخواست.
شده ام خشک همچو یک مفتول.
خبرش کن, فنر دلم میخواست.
منبع کل فتنه ها سفر است.
اختتام سفر دلم میخواست.
باز هم مسافر راهی؟
از سفر گو , حذز دلم میخواست.
کی شود تا کنارهم باشیم ؟
من و تو , تا سحر دلم میخواست.
این چکامه چه شعر نابی شد
دوسه خط ناب تر دلم میخواست

و 9 ماه بعد :

خواهش ناشتای دل.
*
گفته بودم خطر دلم میخواست. 
یک حریف قدر دلم میخواست.
گفته بودم ستاره میجویم
ابر و باد و قمر دلم میخواست.
جان من خسته از شکستن بود
گفته بودم ظفر دلم میخواست.
بسکه تلخی زخلق میدیدم
کام همچون شکر دلم میخواست.
خشک و بی روح و تلخ و تیره شدم
زین سبب من فنر دلم میخواست.
چشم در چشم و پایها در رقص
دست ها بر کمر دلم میخواست.
از سفر شکوه کرده بودم من
اختتام سفر دلم میخواست.
حاصل هر سفر جدایی بود
من و تو تا سحر دلم میخواست.
یاد آن روزهای رفته به خیر
رفته ام را ، ثمر دلم میخواست.
صحبت از منفعت ندارم من
سودکی مختصر دلم میخواست.
بس که از یار بی خبر ماندم
از وصالش خبر دلم میخواست.
مانده ام در نهایت پوچی
یک کمی من ، اثر دلم میخواست.
از گذار دلم کسی نگذشت
وای من ، رهگذر دلم میخواست.
هستیم با هنر گره خورده
عالمی پر هنر دلم میخواست.
چشم سر کور و چشم دل بگشا
چشم روشن نظر دلم میخواست.
بی نصیب از ستاره ها گشتم
شب پر شور و شر دلم میخواست.
دل من تنگ شد برای پدر
گل روی پدر دلم میخواست .

 

 

 امیر حسین مقدم

. 1392