اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی
اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی

دختر کوُرد بیا پیش ، بیا دَف بزنیم ( امیر حسین مقدم )

دختر کوُرد بیا پیش ، بیا دَف بزنیم
افتخار خودمان هم شده ، یک کف بزنیم

آسمان آبی و کم کم برسد وقت غروب
تا که شب نامده یک طرح مُسَقَّف بزنیم

یک دو تا بوسه بده ، کم نفروش این لبها
پشت پایی به طلبکار 1◄مُطَفَّف بزنیم

سوی بیراهه نرو راه ازآن دیگر سوست
مهر باطل وسط راه مُحرَّف بزنیم

همه دور و برما پرشده از بیخردان
دست رد بر سر این جمع2◄ مکَنّف بزنیم 

اگرت سرد شده دست و دل از سردی من
آتش عشق بیا بر سر این 3◄خَف بزنیم 

تا که افروخته تا صبح ، بماند آتش 
حکم بیداری این پیر مُکلَّف بزنیم

گفته بودی که غزل بیشتر از تاب شماست
پس بیا پیش هم این شعر مُخفّف بزنیم

 


‫‏امیرحسین مقدم‬

21. مرداد. 94

◄1.مُطَفَّف کم فروشی.
◄2. احاطه کرده شده. جمع مکنف : جمعی که کسی یاچیزی را احاطه کرده اند.
◄3. هیزم آماده آتش . هیمه