شب است و شب شراب را ،
به من اشاره میکند
و ماه تا سپیده گاه ،
مرا نظاره میکند
شب است و شور عشق تو ،
تمام آرزوی من
شب است و بغض رفتنت ،
شکسته در گلوی من . ....
امیر حسین مقدم
*
کاش میشد بار سفر بست و گذشت ،
از تموم عشقای یک طرفه
اونکه میگف دل به دل راه داره ،
دیونس ، بی خبره ، بی هدفه
آی مسافر نکنه عاشق بشی ،
نیگا کن حال منو درس بگیر
منو با خودت ببر هرجا میری ،
هرجاشد ، جنگل و دریا یا کویر
امیر حسین مقدم
*
بیا به صرف دوتا قهوه پیش هم باشیم
بیا که دشمن سرسخت درد و غم باشیم
من و تو تشنه عشقیم هردو بی تردید
بیا دراین لب خشکیده ، همچو نم باشیم
همیشه محترمند عاشق و معشوق
چه میشود که به تاریخ ، محترم باشیم
امیر حسین مقدم