اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی
اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی

شب غزل سپید شد ، سپیده را صدا بزن( امیر حسین مقدم )

شب غزل سپید شد ، سپیده را صدا بزن
بزن به فرق قافیه ، به خاطر خدا بزن

بزن به تن تَتَن تَتَن که تن به تن اسیر شد
دراین نبرد تن به تن ، تَن از بدن رها بزن

نفس نمیرسد به من دراین بحور یخ زده
رَمَل ، رَجَز ، هَزَج ، همه ، یکی یکی ، به پا بزن

دراین زمانه کو به تا_زِ تازیانه میرود
برای فتح جام ها، قلم از ابتدا بزن

بزن به رقص واژه ها، که واژه عاشقت شده
به گونه چپش لبت ، به جای هرهجا بزن

هجا ، هجا ، کشیده ای به گونه تو میزند
به جای هر کشیده اش ، کشیده ای دوتا بزن

بزن به نام من بزن ، قلم به فاعلن بزن
مفاعلن ، مفاعلن ، تمام یا جدا بزن

غزل ، غزال بندی ام ، رهاتر از پرنده شو
تو جلد بام ما شدی ، نرو ، سری به ما بزن


‫‏امیرحسین مقدم‬



دکلمه زیبای این شعر با صدای شاعر در ادامه مطلب

  ادامه مطلب ...