اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی
اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی

عاقبت جـــان مـرا ، جــان شما ، خواهد گرفت ( امیر حسین مقدم )

 

عاقبت جـــان مـرا ، جــان شما ، خواهد گرفت
نیمه شب یک گوشه ، ای بی خون بها ، خواهدگرفت

زَهر ِ لب های تو ، لب های مرا ، خواهد گزید
جان ِ‌ من را بوسه ای بی انتها ،‌ خواهد گرفت

تیرماهی هستی و تـیـــر ِ نگاهت سمّی است
یک نظر کردی ، همان ، جان مرا ،‌ خواهد گرفت

برق چشمان تو لامصب ، سه فاز است و قوی
بی شرف شوخی ندارد ، بی هوا، خواهد گرفت

"هرکسی طاووس خواهد جور هِنِدِستان کشد"
جورطاووس شما ، مارا زما ، خواهد گرفت

ادعای عـشـق دارم لعـنتی باوربکن
عاقبت جان مرا این ادّعا ،‌ خواهد گرفت

از طبیعت خواستم تا با دلم یکدل شوی
قیمتش جان بود و جانم ، این دعا ، خواهد گرفت

گفته بودم تا سرانجام از تو رو گردان شوم
گفتم اما دامنم را این خطا ،‌ خواهد گرفت

سروقامت ، چشم آهو ، لب انارِ سرخ ِ عشق
کو کسی تا چشم از این بالابلا ، خواهدگرفت

گر خودت از ما نگیری جان لاجان مرا
آخر این ماجرا ، شخص خدا ، خواهد گرفت

ای غزل ، آخر کجایی ؟ شاعرت را کشته اند
انتقام خون من را ، واژه ها ، خواهد گرفت


امیرحسین مقدم‬
12. تیر. 94