بداهه
من شدم در بند تو ، تو عالم آرا شاه من.
ماه را در چهره پنهان کرده ای ، ای ماه من.
میروم هر سو مگر روی تو را بینم دگر،
هرطرف تو ، چون تویی هم راه و هم بیراه من.
تشنه ام یک جرعه از جام دوچشمت ساقیا.
در میان این کویرخشک تنها چاه من.
امیرحسین مقدم
نازنین دیدار تو تنها امیـــــــــــدم هست و بس
جلوه ی رخسار تو صبح سپیدم هست و بس
نازنیــــــن من عاشق چشم خمارت گشته ام ,
مژده عشقت عزیزمن نویدم هســـــت و بس
امیرحسین مقدم