« ستایش میکنم عشق تورا، افتاد؟ »
چلیپا زلف آزاد و رها، افتاد ؟
نگاهت میکنم ، یعنی که برگرد.
صدایت میکنم با خنده ها ، افتاد؟
دعایت میکنم , هر لحظه هر دم ،
اجابت تاکند شاید خدا ، افتاد؟
رهایت میکنم از قلبم اما،
نمی خواهد تورا یکدم رها ، افتاد؟
عجب چشمی نمیدانم کجاییست؟
گمانم باشد از اهل صفا ، افتاد؟
من از نوشیدن چشم تو مستم.
مگر انگور دارد دیده ها ، افتاد؟
ببخشیدم اگر وزنش خراب است.
سرودم نیمه شب , بی ادعا ، افتاد؟
« گلی » جان این غزل مال خود توست.
نبینم مانده پیش بچه ها ، افتاد ؟
امیرحسین مقدم
29 . 3 . 93