اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی
اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی

چیزی که دلم در طلبش بود، نه این بود( امیر حسین مقدم )

طلب 

چیزی که دلم در طلبش بود، نه این بود
رویای من اَر بود، خدایا نه چنین بود

درگوشه ذهنم ، همه دنیا به کف دست
در کنج دلم ، جایگهِ عشق، بَرین بود

بیهوده نظر بر من درویش فکندی،
گویی ز ازل قسمت ما، خشم زمین بود

این طعنه و این گوشه کنایه نه سزام است
سوگند به گردون که سزام آفرین بود

پنداشتم از خود غزلی جای گذارم،
بگذاشتم اما غزلم بسته به زین بود

می‌تاخت به هر سوی و طرف توسن ایام،
آن راه که میرفت نشانم نه چنین بود

باید کشم افسار زِ این ابلق سرکش
آری زقضا قسمت انگشت، نگین بود 

ای مادر پر مهر طبیعت نظری کن،
سوگند به گردون که سزام آفرین بود

 

 

امیر حسین مقدم
اُردی‌بهشت1391