اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی
اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی

گویی خدا داد دل مارا شنیدست ( امیر حسین مقدم )

 

گویی خدا داد دل مارا شنیدست
غم را زدوده، نقش خوشبختی کشیدست

گویی طبیعت با دل ما گشته همراه،
در باغ ما یک جنگل از دل پروریدست

گویی که از نان و پنیر زندگیمان،
هر عاشقی یک لقمه بر جانش چشیدست

گویی ستاره سرزده در شام تارم،
از طالعش هر نیمه شب، همچون سپیدست

گویی که آن دیو و ددان ددمنش را،
خوی بد خودشان، خودشان دریدست

گویی که رد کرده تمام غصه هارا،
جای تمام غصه ها شادی خریدست

گویی خدا هم عاقبت طاقت نیاورد،
بهر دل تنهای ما، یار آفریدست

 

 

امیرحسین مقدم

1390