اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی
اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی

من درخت سوتی ام ! سوتی دهم شش ماه سال.( امیر حسین مقدم )

 

سوتی ...!

من درخت سوتی ام ! سوتی دهم شش ماه سال. 
گاف های بی صدا ، یا گاه ، هم ، پر قیل و قال.

گاه هنگام امور ساده و آسان و سهل ،
یا زمانی وقت انجــام امـورات محـال.

من درخت سوتی ام بارم فقط یک دسته گل.
میدهم بر آب آن را ، گه کدر ، گاهی زلال.

شاخه هایم سوتکی ، با میوه هایی سوت و شوت ! 
بهترین سوتی که دیدی ! مثل نارنج شمال.

من درخت سوتی ام ، میریزد از من مثل توت.
سوتی نارس ، رسیده ، له شده یا کال کال.

کاشت من را روزگاری ، یک عزیزی بی هدف. 
جای من آمد برون یک بچه سوتی، یک خیال.

هرچه گفتم با پدر : باید هرس داری مرا !
گفت : نه جان بابا ، بی تو می یابم زوال.

از سر خودخواهیش ، هرگز نکردم او هرس.
شاخ و برگم پر زسوتی قد کشیده تا محال.

هرچه گفتم تا نمالد برگ های بیخودی 
باز مالید و به مادر هم که اینها را بمال.

یک درخت سوتی نارس درامد از زمین ،
در مثل مانند عر عر ، در عمل هم چون مثال.

من درخت سوتی ام ، بار و برم یک دسته گل.
دسته گل را آب دادم ، روز و هفته ، ماه و سال.

 


امیرحسین مقدم 
پ . ن : 
البته این من ، منِ نوعی است ها !!!!!

بامداد امروز. گمانم نهم تیر نودوسه


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.