اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی
اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی

عاقبت یک شب تو را من در بغل خواهم گرفت .( امیر حسین مقدم )

عاقبت یک شب تو را من در بغل خواهم گرفت .
از لبانت کم کمک ، شهد و عسل ، خواهم گرفت.

تا بخوانم من برایت تا سحر ، ده ها غزل 
از نگاهت سوژه ی ده ها غزل ، خواهم گرفت.

جای لب های تو خواهد ماند ، بر لب های من 
شک نکن یک بوسه چون ضرب المثل ، خواهم گرفت.

بعد از آن بوسه به چشمانت نظر خواهم فکند 
برق چشمان تو را ، عکس العمل ، خواهم گرفت.

یا خودت اقدام عاجل میکنی در بوس بعد 
یا خودِ من بعد ِ یک ضرب الاجل ، خواهم گرفت.

صبر اگر باشد عقیق سرخ گردد ، سنگ سرد 
من صبورم ، بوسه ام را بی جدل ، خواهم گرفت.

گرچـه با تو صا د قــم امروز ، گر لازم شود 
پاسخ مثبت من از تو ، با حیل ، خواهم گرفت.

عمر اگر چه تنگ و دل سنگ است دلدارم ، ولی
این خط و این پا خطش ، قبل از اجل ، خواهم گرفت.

گرچه سنگ روزگار این پای لاجانم شکست ، 
لنگ لنگان شانه ات با پای شل ، خواهم گرفت.

دور گردون گر بهم ریزد ، به تو خواهم رسید 
در میان چین و واچین گُسَل ، خواهم گرفت.

داد مارا گر ندادی ، داد خواهی میکنم 
داد خود از لاهه بین الملل ، خواهم گرفت.

عمر خود را من ، به پای عشق قربان کرده ام 
شاهد این مدعی ، اهل محل ، خواهم گرفت.

خالق یکتا اگر با بنده همراهی نکرد 
بعد از این من دست و دامان هبل ، خواهم گرفت.

گرچه امروز این گرفتنها فقط حرف و هواست
عاقبت یک شب تو را من در عمل ، خواهم گرفت.

 


‫‏امیرحسین مقدم‬ 
بامداد 27 . 2 . 94

شنیدن این شعر زیبا با صدای شاعرامیر حسین مقدم در ادامه مطلب

 

  


عاقبت یک شب تو را من در بغل خواهم گرفت .

از لبانت کم کمک ، شهد و عسل ، خواهم گرفت.

تا بخوانم من برایت تا سحر ، ده ها غزل 

از نگاهت سوژه ی ده ها غزل ، خواهم گرفت.

جای لب های تو خواهد ماند ، بر لب های من 

شک نکن یک بوسه چون ضرب المثل ، خواهم گرفت.

بعد از آن بوسه به چشمانت نظر خواهم فکند 

برق چشمان تو را ، عکس العمل ، خواهم گرفت.

یا خودت اقدام عاجل میکنی در بوس بعد 

یا خودِ من بعد ِ یک ضرب الاجل ، خواهم گرفت.

صبر اگر باشد عقیق سرخ گردد ، سنگ سرد 

من صبورم ، بوسه ام را بی جدل ، خواهم گرفت.

گرچـه با تو صا د قــم امروز ، گر لازم شود 

پاسخ مثبت من از تو ، با حیل ، خواهم گرفت.

عمر اگر چه تنگ و دل سنگ است دلدارم ، ولی

این خط و این پا خطش ، قبل از اجل ، خواهم گرفت.

گرچه سنگ روزگار این پای لاجانم شکست ، 

لنگ لنگان شانه ات با پای شل ، خواهم گرفت.

دور گردون گر بهم ریزد ، به تو خواهم رسید 

در میان چین و واچین گُسَل ، خواهم گرفت.

داد مارا گر ندادی ، داد خواهی میکنم 

داد خود از لاهه بین الملل ، خواهم گرفت.

عمر خود را من ، به پای عشق قربان کرده ام 

شاهد این مدعی ، اهل محل ، خواهم گرفت.

خالق یکتا اگر با بنده همراهی نکرد 

بعد از این من دست و دامان هبل ، خواهم گرفت.

گرچه امروز این گرفتنها فقط حرف و هواست

عاقبت یک شب تو را من در عمل ، خواهم گرفت.

 


‫‏امیرحسین مقدم‬ 

بامداد 27 . 2 . 94


 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.