عاقبت یک شب تو را من در بغل خواهم گرفت .
از لبانت کم کمک ، شهد و عسل ، خواهم گرفت.
تا بخوانم من برایت تا سحر ، ده ها غزل
از نگاهت سوژه ی ده ها غزل ، خواهم گرفت.
جای لب های تو خواهد ماند ، بر لب های من
شک نکن یک بوسه چون ضرب المثل ، خواهم گرفت.
بعد از آن بوسه به چشمانت نظر خواهم فکند
برق چشمان تو را ، عکس العمل ، خواهم گرفت.
یا خودت اقدام عاجل میکنی در بوس بعد
یا خودِ من بعد ِ یک ضرب الاجل ، خواهم گرفت.
صبر اگر باشد عقیق سرخ گردد ، سنگ سرد
من صبورم ، بوسه ام را بی جدل ، خواهم گرفت.
گرچـه با تو صا د قــم امروز ، گر لازم شود
پاسخ مثبت من از تو ، با حیل ، خواهم گرفت.
عمر اگر چه تنگ و دل سنگ است دلدارم ، ولی
این خط و این پا خطش ، قبل از اجل ، خواهم گرفت.
گرچه سنگ روزگار این پای لاجانم شکست ،
لنگ لنگان شانه ات با پای شل ، خواهم گرفت.
دور گردون گر بهم ریزد ، به تو خواهم رسید
در میان چین و واچین گُسَل ، خواهم گرفت.
داد مارا گر ندادی ، داد خواهی میکنم
داد خود از لاهه بین الملل ، خواهم گرفت.
عمر خود را من ، به پای عشق قربان کرده ام
شاهد این مدعی ، اهل محل ، خواهم گرفت.
خالق یکتا اگر با بنده همراهی نکرد
بعد از این من دست و دامان هبل ، خواهم گرفت.
گرچه امروز این گرفتنها فقط حرف و هواست
عاقبت یک شب تو را من در عمل ، خواهم گرفت.
امیرحسین مقدم
بامداد 27 . 2 . 94
شنیدن این شعر زیبا با صدای شاعرامیر حسین مقدم در ادامه مطلب
ادامه مطلب ...