اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی
اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی

تو اون روز دیدار دوس داشتنی !( امیر حسین مقدم )


یه حرفی زدم محض رد گم کنی .*
تو اون روز دیدار دوس داشتنی !

یه حرفی زدم تا دلت وا بشه.
واسه دلبری , جا مهیا بشه.

ولی تو نخواستی من و حرفمو.
منو آروزی دوسم داشتنو .

یه حرفی زدم تا بمونی پیشم. 
تو با اون نگاهت زدی آتیشم.

عجب اشتباهی تو این قصه بود.
دلت مث بادوم سر بسه بود .

نمیدیدم اون تو چیا میگذشت.
شبات با کیا و کجا میگذشت.

یه حرفی زدم محض رد گم کنی .
تو اون روز تب دار دوس داشتنی !

یه حرفی زدم تا دلت وا بشه .
واسه دلبری جا مهیا بشه .

مهیا شد اما واسه دلبرت .
واسه اونی که بود ، هم بسترت .

زدی مهر رفتن به پیشونی ام .
ندیدی شبای پریشونی ام .

بریدم من از تو دل و دیدمو .
یقین کردی اون شک و تردیدمو .

ببند لعنتی، اون چشاتو ببند .
ببند و تو دل هی به ریشم نخند.

یه حرفی زدم محض رد گم کنی .
تو اون روز دلگیر و دوس داشتنی !

یه حرفی زدم تا دلت وابشه .
واسه دلبری جا مهیا بشه .


 امیر حسین مقدم 
 ساعت 5 /30 بامداد 5شنبه نوزدهم دی