چند روزی می شود گویا که من حالم بد است
بی جهت انگار ، هم حالم ، هم احوالم بد است
من گمان میکردم از این سال ، یعنی سال اسب
خوش بتازانم ولی امسال هم ، سالم بد است
اتفاقاتی که افتاده ، همه باعث شده
بنده رسما معترف شم وضع اموالم بد است
یک زمانی مثل بلبل نطق میکردم ولی
مدتی حس میکنم ، کورم ، کرم ، لالم ، بد است
درهم و برهم شده وضعیت طبع و مزاج
گیجم اندر قصه احساس و امیالم ، بد است
گرچه من خیر سرم ، هم شاعرم ، هم خوشنویس
مانده ام حیران میان فعل و افعالم ، بد است.
وضع امواج خیالم خط به خط است و خراب
یا ندارم آنتن و یا خط اشغالم ، بد است.
هرچه از اوراق رسمی داشتم باطل شده
آرزو دارم شود باطل سجل حالم ، بد است
معذرت میخواهم از این بیت آخر واقعا ....
یا یبوست دارم و یا گیر اسهالم !.... بد است.
امیرحسین مقدم .
24 / دی / 93