اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی
اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی

ای چشم بی نگاهم,( امیر حسین مقدم )


جاده

ای چشم بی نگاهم,
برجاده دیده بگشا.
مقصد در انتظار است,
کوه است و ابر و دریا.
ای جاده همرهم باش , 
تا عمق سرد نیزار,
تا راه دور ابری,
تا روز سبز دیدار.
ای جاده همرهم باش,
تا رویش را ببینم,
طاق آن ابروان را,
گیسویش را ببینم.
در آسمان, 
راهی غریب,
آن سوی کوه,
رام و نجیب.
دریاچه ای,
این سوی کوه.
خفته عظیم.
بس با شکوه.
هر گوشه ای 
نقش خدا,
در آسمان
در ماسه ها.
ای جاده همرهم باش,
تا رویش را ببینم,
طاق آن ابروان را,
گیسویش را ببینم.

 

 

امیر حسین مقدم

دریاچه ولشت.
20 / 3 / 1383

دلم تنگ است و ساز دل بد آهنگ است و ( امیر حسین مقدم )


دلم تنگ است. ....

دلم تنگ است و 
ساز دل بد آهنگ است و 
ضربا هنگ قلبم ناهماهنگ است و
خون من چه بیرنگ است و 
افسون است و نیرنگ است و 
با خلق جهان ، یکسر به جنگ است و
در این بین،
تنها ، شکسته ، بی رمق ، خسته ، پریشان ،
مست و حیران ،
مسخ و بی جان ،
جانم آونگ است و
پا ، لنگ است و 
در هر گام ، صد سنگ است و 
افسون است و
نیرنگ است .
وقتی که هر سرباز ، 
سر هنگ است.

دلم بس ناجوانمردانه تنگ است ، اینجا .....

 

امیر حسین مقدم

پنجشنبه بیست و سوم خرداد نودو دو.

چگونه من بسرایم زمهربانی تو( امیر حسین مقدم )


چگونه من بسرایم زمهربانی تو
چگونه شرح دهم لطف آسمانی تو

چگونه قصه بگویم زمهر تابانت
زنور روشن تابان کهکشانی تو

چگونه من بزنم دم زمستی دل خویش
به پیش چشمه جوشان جاودانی تو

چگویم از غم هجری که جسم و جانم سوخت
چو نشنوم سخن نغز و درفشانی تو

عزیز دل ، دل غمگین ما چه میجویی ؟
که خود فتاده به ره در پی نشانی تو

مرا امیر مخوانم که من غلام تو ام
علام رحمت و رحمان خوش بیانی تو

 

 امیر حسین مقدم

 1 خرداد 92

دارم جون میکنم، من جون، ( امیر حسین مقدم )

 

داری بیهوده میجنگی 
*

دارم جون میکنم، من جون، 
تو این دنیای دل تنگی،
یکی یکهو صدام کرد گفت؛
داری بیهوده میجنگی.
داری بیهوده میجنگی، 
دیگه نیست قلبی تو سینه.
تو این روزا به آدم ها،
میگن ، مفهوم عشق اینه :
میگن عاشق شدن قصه اس،
یه قصه واسه قبل خواب.
یه چیزی مث یک تصویر،
یه عکس گنگِ تویِ قاب.
میگن عاشق شدی ؟ ای وای !
برو زودی توی زندون.
میگن هرکی که عاشق شد.
شکسته حرمت قانون.
دارم جون میکنم، من جون، 
تو این دنیای دل تنگی،
یکی یکهو صدام کرد گفت؛
داری بیهوده میجنگی.
دارم یخ میزنم کم کم،
تو این دنیای بی سینه.
نمیدونم خدا جونم،
مگه مفهوم عشق اینه.
دارم یخ میزنم وقتی ،
که اشکی تو چشامون نیست.
دارم جون میکنم وقتی،
محبت تو نگامون نیست.
دارم جون میکنم، من جون، 
تو این دنیای دل تنگی،
یکی یکهو صدام کرد گفت؛
داری بیهوده میجنگی.

 

 امیر حسین مقدم

دوازدهم دی ماه نودو یک

 

 


با تو ای زیبای وحشی، ای نگار ،( امیر حسین مقدم )

با تو ای زیبای وحشی، ای نگار ،
با تو مستم، مست مست و هوشیار

با تو دیگر ترس میترسد زمن
تا درون سینه ام داری قرار

ای سراپا شوق بودن ای امید،
در کنارم باش، هر دم کوه وار

گرچه دوری تو ولی پیش منی
تا به یادم هستی ای دیرینه یار

با تو دیگر ترس هم میترسد زمن ............

 


امیر حسین مقدم 

تویی ماهم، تویی خورشید. تویی تنها ترین امید( امیر حسین مقدم )

 

تویی ماهم، تویی خورشید. تویی تنها ترین امید
بیا در این شب تردید، بهارم شو ، بهارم شو 

تویی روحم در این وحشت، تو تنها نور این ظلمت 
میان بی قراری ها، قرارم شو ، قرارم شو

 

 امیر حسین مقدم

 

منو آسمونِ چشمات( امیر حسین مقدم)

ترانه

منو آسمونِ چشمات، به خدا چش انتظاریم
اگه آسمون نباره، ما دوتا ، ابر بهاریم

ما نگامون نگرونه ، نکنه همو نبینیم
نکنه که از لب هم ، گلای بوسه نچینیم

ما چشامون پُرِ اشکه، نم نمِ بارونِ گریه‌ س
لبامون گاهی میخنده ، پس چرا گلدونِ گریه س

چی میشد پرنده بودیم ؟ تو هوا پر میکشیدیم ؟
چی میشد به خونه‌ی هم ، بی خبر سر میکشیدیم 

بی خبر سر میکشیدیم ، از روی دیوار خونه
سر روی شونم میذاشتی ، بدون عذر و بهونه

چی میشد پرنده بودیم ؟ تو هوا پر میکشیدیم ؟
چی میشد به خونه‌ی هم ، بی خبر سر میکشیدیم 


 

 امیر حسین مقدم 

جمعه 27 بهمن 91. کمی مانده به نیمه شب

زیبا تر از پرواز ( امیر حسین مقدم )

 

زیبا تر از پرواز
شیرین تر از آواز

وحشی تر از طوفان
هنگام یک بوسه 

شادان تر از آغاز
مخفی تر از یک راز

غمگین تر از پایان 
هنگام یک بوسه

 

 امیر حسین مقدم 

صبح است بیا، ترانه ام باش( امیر حسین مقدم )

صبح است بیا، ترانه ام باش  
پایان غم شبانه ام باش

صبح است ، فلک گشوده بازو  
خورشید، به روی شانه ام باش

محبوب تر از تو کس، ندارم  
محبوب ترین به خانه ام باش

با باد بیا غزل بخوانیم  
موجی به برِ کرانه ام باش

ای دایره خط شو تا نهایت  
تاریخ شو، هم فسانه ام باش

گنجی تو، که قدر خود ندانی  
پیش آی و سرِ خزانه ام باش

هرکس که نکوهشت کند ورا گوی،  
مضروب به ضرب تازیانه ام باش

پیش آی و به هر غزل، ترانه ،
آوازه عاشقانه ام باش

 

امیر حسین مقدم

میشه پرواز نکرد.میشه پروازو فروخت.( امیر حسین مقدم )


شدن یا نشدن


میشه پرواز نکرد.
میشه پروازو فروخت.
میشه مث نوک انگشتای یخ بسته تنهاییها،
هیچ تلاشی واسه حس شب و آواز نکرد.
میشه پرواز نکرد.
میشه یک پنجره بود.
رو به یک دشت پر از گله و گرگ.
میشه یک پنجره بود،
اما بسته،
بادوتا قفل بزرگ.
میشه پرواز نکرد.
میشه اما پرزد،

*

میشه انگشتای یخ بسته رو با نفس زدن راش انداخت.
میشه حس کرد شب و آوازو،
میشه از پنجره قفلارو شکست،
میشه فهمید پر و پروازو.
میشه خواست .
میشه دید.
میشه شیرینی پروازو چشید.
میشه اما پرزد.

 


امیر حسین مقدم 
3/4/1384