اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی
اشعار ( امیر حسین مقدم )

اشعار ( امیر حسین مقدم )

شعر و ادب پارسی

به مهر میستایمت، امید من ترانه شو( امیر حسین مقدم )


به مهر میستایمت، امید من ترانه شو
ترانه را بهانه‌ای همیشه جاودانه شو

به قلب می‌نشانمت که قلب جاودان تویی
به چشم می نگاهمت، نگاه عارفانه شو

به عقل می پذیرمت، که عقل عاقلانه ای
به روح می‌نهانمت ، عقیل عاقلانه شو

به شعر می‌سرایمت که حدّ شاعرانه‌ای،
به شرم می‌نویست، رفیق خواهرانه شو

سبو به دوش می‌کشم، می بهشت پیش توست،
برای چون منی خمار، شراب عاشقانه شو

صدای هر پرنده را شنیده ام ز شعر تو،
سه تار و باز هم سه تار نوای ساحرانه شو

به خنده‌ات گریستم که غم، پسش‌ نهفته بود
میان طاق آسمان ، تو ماه آسمانه شو

زمان همان دقیقه بود، که ثبت شد برای تو،
تو را به جان عاشقان، حدیث آن یگانه شو

 


امیر حسین مقدم.

ساعت 6 بامداد روز پنج شنبه هفتم دی ماه یکهزار و سیصد و نود و یک

میان عاشقان بگرد.( امیر حسین مقدم )

 

میان عاشقان بگرد.
زهرکدامشان فسانه ها به جاست. 
یکی به زخم تیشه رفت،
وآن دگر به زهر،
ودیگری نشانه حنون شد و
تمامشان جدا زمکر.....
.........
وعاقبت به این نتیجه میرسی
که من رسیده ام.
وعاقبت به این نتیجه میرسی
که عشق اگر زپی نیاورد فراق،
دگر لیاقتِ فخامتِ کلام را عشق را نداردو 
فقط 
به عادتی بدل شدست 
که عشق نیست.
که عشق اگر زپی نیاورد فراق
تو نیز نه قادری به درک این کلام بی کران
عشق.
میان عاشقان بگرد.

 


امیر جسین مقدم

ننه سرمام دیگه مارو دوست نداره توی ایوون ( امیر حسین مقدم )

 

شکواییه ای از زمستان های بدون برف.
**

ننه سرمام دیگه مارو دوست نداره توی ایوون نمی یاد.
شب طولانی یلدا میگذره اون دیگه مهمون نمی یاد.

دیگه پاروها شیکسته برفی روی بومی نیس.
آخه هیچ برف سپیدی تو زغالدون نمی یاد.

تو باهار تازگی مرده، تو تابستون شور و شوق،
زردی برگ خزون تو باغچه هامون نمی یاد.

اون روزا یادش به خیر تا زانوهامون برفی بود،
دیگه حتی صدای رقص تو ناودون نمی یاد.

میگن از غصه تموم دونه برفا آب میشن،
چرا با این همه غصه، حتا بارون نمی یاد.

 

 

امیر حسین مقدم
جمعه 18 /10/ 1388

ز ایمان دم مزن، ایمان شده پول ( امیر حسین مقدم )

ز ایمان دم مزن، ایمان شده پول 
کتاب پاک ما قران شده پول

اگر داری بیا دارم حراجی
بهشت و دوزخ سوزان شده پول

 

امیرحسین مقدم

بوسه ات لبخندت( امیر حسین مقدم )

 

بوسه ات
لبخندت
چشمانت
آغوشت
پیچ گیسوانت 
........
دلم برای همه اش تنگ شده
.
بازگرد 
وفقط
اخم کن.
فقط باش.

 

امیر حسین مقدم 

 

 

پری رو چشم جادویت چه زیباست( امیر حسین مقدم )

 عاشقانه

پری رو چشم جادویت چه زیباست
نگاهت روشنی بخش دل ماست

دوچشمت را رها سوی خدا کن
نظر بر دیده‌ی گریان ما کن

دوابرویت کمان عشق بازی است
صدایت نغمه‌ی جان سوز سازی است

به لب داری نهفته بوسه‌ای ناب
به رنگ دلربای ناب عناب

 

امیر حسین مقدم 

 

تو کجایی ای رود؟ ( امیر حسین مقدم )

تو کجایی ای رود؟ 
رفته ای تا دریا؟
دست من نیز بگیر
جان من عطر تو را میخواهد

 امیر حسین مقدم

**

ای رود،
با تو سخن میگویم

با تو که 
هماره 
میل رفتن داری
مرا نیز با خود ببر

اکر 
لازم است

مرا در خود غرق کن
اما
با خود ببر

 

 

 امیر حسین مقدم

 

 

دوتاچشمات سیاهه ،( امیر حسین مقدم )


اگه لایق نباشی
**
دوتاچشمات سیاهه ،
دوتا چشمام به راهه
دوتا مهتاب آبی ،
پریشون نگاهه
صدای قلب خستم ،
تو تنهایی نمی یاد
نگاه نیمه جونم ،
دوتا چشماتو میخواد
گلای خشک گلدون ،
تو تنهایی میگیره
دل گلدون بی گل ،
نشون از تو میگیره
نمی دونی چه سخته ،
اگه عاشق نباشی 
اگه تنها بمونی ،
اگه لایق نباشی.
نمیدونی نگاهت ،
چقد خوب و قشنگه
مث گلهای وحشی ،
قشنگ و رنگ رنگه
بذار تو عمق چشمات ، 
نگاهم رو ببینم
توی گوشه‌ی قلبت ،
بیام تنها بشینم
نمی دونی چه سخته ،
اگه عاشق نباشی 
اگه تنها بمونی ،
اگه لایق نباشی

 

 

امیر حسین مقدم

من از این دنیا نمیخوام، جز دوتا چشم پر از آب ( امیر حسین مقدم )

تاته آبی دریا 
ترانه‌ای قدیمی با احترام برای ستاره آسمان ترانه ایرج جنتی عطایی بزرگ


**
من از این دنیا نمیخوام، جز دوتا چشم پر از آب.
دوتا چشم به رنگ دریاٰ، رنگ نور پاک مهتاب.

من تو این دنیا ندارم ، جز دوتا نگاه پرتب
جز طلوع پاک هر روز، جز فروغ سرخ هر شب

من تو این دنیا غریبم؛ دل من رفیق با کوه 
همدم چشمه سرریز. یار جنگلای انبوه

من و این شهردروغین، خیلی وقته سه طلاقیم،
من و این دل غریبه، در فراق یه اطاقیم

یه اطاق چوبی و گرم، میون باغ سپیدار
آخرین جای رسیدن، وعده گاه سبز دیدار
*
ما ازاین دنیا نمیخوایم، جز دوتا نگاه بی تاب
دو تا چشم آسمونی، رنگ نور پاک مهتاب

مامث چشمه روونیم، میشه تا دریا برونیم
آرزومونه بمیریم، اما تو مرداب نمونیم

ما از این دنیا نمیخوایم، جز دو تا چشمه آفتاب 
جز دوتا نگاه عاشق، نیمه شب یه قرص مهتاب

دل ما حریف روده، رود راهی سوی دریا
اگه به دریانریزیم. میپوسیم تنهای تنها

من و تو تشنه بارون، تشنه‌ی بارون پاکیم
فرشمون جنگل جاری، زاده عشفیم و خاکیم


من و تو باید بجوشیم تا ته آبی دریا
پرزنیم از همه آزاد، از همه دل بستگی ها

 


امیر حیسن مقدم 
16 / آذر / 1384

آه ای غزل بر من ببار ، امشب شب یلدا شده ( امیر حسین مقدم )


غزل یلدا


آه ای غزل بر من ببار ، امشب شب یلدا شده 
ایران و ایرانی چومن از هر کران پیدا شده

ایران و ایرانی ببین، مخمور ساغر پیش توست 
گوساقی مه روی را ، روی خماران واشده

آه ای غزل من راویم ، گو تا چه گویم خلق را 
گر تو نخواهی چون منی ، کی شاعری گویا شده

یلدا ندارد شوق پیش، کشتند یلدا را وخویش 
باری مسیحادم تویی، آری مسیحا ماشده

آه ای غزل بر من ببخش، گر کم سراغت میروم 
تومیشناسی خانه‌ام ، بخشش ز سسرورها شده

ایرانیم، ایرانیم، درگیر سرگردانیم 
مستم؟ خمارم؟ ساقیا ، این پرسشی گویا شده

من زنده ام از مهر تو ای مادرایران زمین
یک جرعه از جام جمت بر کام ما پیدا شد

 

امیر حسین مقدم
29 / آذر / 1391